جمهوری فریاد
سیاسی،فرهنگی،خبری و...
پنج شنبه 27 / 4برچسب:, :: 12:13 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي

درسیاست رسم ماجاندادن است

هرقدم را صدقدم پس دادن است/

هر که برماتب کند جان می دهیم/

ناز اورا هرکه باشد می خریم/

123
نظرات (1)
دو شنبه 24 / 4برچسب:, :: 9:36 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي

دراین مرزوبوم که ما دران به اصطلاح زندگی داریم  یک  جغرافیای بی سروپایی است وهم بی درو پیکر  که اگرهرتحولات  سیاسی وحکومت جدید  بیاید پشت سرش  توطئه های نامرئی ومرئی همیشه درکمین بوده وهست چرا؟

بدبختی که این  مردم دیده ومی بیند  دیگردراین عصروزمان قابل تحمل نیست.

اگرمردم قدیم بااین موارد می  ساختند  آنهایک   و یژگی خاصی را داشتند   که درین   زمان کمتردید ه می شود وبرای تضعیف این ویژگی بشدت  هم کار خارجی هادرجریان است که آن مسئله  اعتقاد دینی است که    مردم باهمین خصوصیت زندگی داشتند وباهمین آرمان می   مردند اما حالادیگه ازین  مسائل کمتردیده شده ومردم نمی توانند تحمل کنند

این همه جدال وجنگ رهبران سرقدرت

این همه کشتارهاوخشونت

این همه بیعدالتی

این  همه زورگویی

این فصل که دل مردم را تنگ   کرده

این فصل که مردم ازآن بستوه  آمده

این فصل  که قربانی آن فصل مردم بی بضاعت است

واین فصل  که زورآمایی های بی مزه سیاست مداران همه راکلافه    کرده

کی پایان خواهد یافت؟

همه درانتظارآن روزی باشیم که عدالت مستقرشود وحکومت ازآن صالحان

بااحترام  :علی دانشگاه  کابل

123
نظرات (2)
جمعه 21 / 4برچسب:, :: 11:2 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
بسم الله الرحمن الرحیم ـــــــــــ مکتب انتظارــــــــــ علی ظفر"یوسفی" چکیده: بدون شک انتظارمکتبی است که منتظرین آن درهمه اعصاروقرون منتظریک رهبروقایدی بودندوهستند رهبرکه درآخرالزمان ظهورخواهد نمود،امادراسلام،درک صحیح ازانتظاروفهمیدن حقیقت انتظارنقش موثری درجامعه ومردم دارد که معنی ومفهوم انتظار را باید درلابلای روایات ونصوص جستجوکرد تفسیرهای سلیقوی وبرداشت های شخصی ازانتظار ذهن وافکارمردم را به سمت وسوی ترکستان خواهد برد،باهمه معانی که کلمه انتظار دارد مثل:آمادگی برای حکومت امام مهدی(ع)خودسازی و...همه به یک معنی رجوع خواهد کرد وآن اصلاح نفس وخودسازی است اگرافضل الاعمال انتظارالفرج است برگشت به اصلاح نفس دارد وقتی که یک آدم منتظرازاوگناهی سرنمی زندمعلوم است که بهترین عمل محسوب شود واین اصلاح نفس زمینه قیام امام مهدی(ع)را آماده می کند. واژگان کلیدی:انتظار،ظهور،مهدی،موعود و... مقدمه: زندگی منتظرانه تنهابرگشت ندارد به پایان عصرحضور(سال260هجری)بلکه بدوران آغازین دین برمی گردد،انتظاراندیشه بلندی است به تاریخ وافق ناپیدای روزگارکه درهردین وآیین،پیروانشان منتظریک نجات دهنده هستند که یک روزی می آید وآرمانهای شان را به ثمر می رساند،آن نجات دهنده کسی جزمهدی موعودنیست که دراسلام انتظار،مساله اى بنيادين در باور مسلمانان است و اين موضوع از زمانى كه پيامبر اكرم ، صلى الله عليه و آله ، مژده وجود ايشان را داد، ذهن آنان را به خود مشغول داشته است . آن حضرت در مناسبتهاى مختلف و در روايات فراوان كه به مرز تواتر مى رسد، تاكيد به ظهور مهدى ، عليه السلام ، در آخرالزمان كرده اند؛ به گونه اى كه عقيده به وى از ضروريات دين اسلام گشته است . اين عقيده در ميان امت اسلام چنان رسوخ يافته كه برخى از سودجويان و فرصت طلبان آن را مغتنم شمرده و ادعاى مهدويت كردند ولى بزودى رسوا و مفتضح شدند، همانگونه كه مدعيان رسالت و پيامبرى همگى رسوا شدند. دراسلام کم استندکسانی که منتظرمصلح جهانی نباشند اما در عين حال در گذشته و حال كسانى اين مساءله را در مورد انكار و ترديد قرار داده اند. كسانى كه يا تحت تاءثير تفكر ماديگرى و يا دچار تعصب فرقه اى بوده اند و يا از صدها روايت كه در كتابهاى حديث از طرق مختلف رسيده ، بى خبرند.اماانکارچنین افرادی هیچ نوع ضرری به انتظارومساله مهدویت نمی رساند. انتظاردرادیان مختلف: موعود هندیان: 1.برهمنان: موعودبرهمنان ویشنو(Vishnu)است که تاکنون نه باروهرباربصورتی درجهان ظهورنموده وگیتی را ازبدیهاپاک کرده برای دهمین بار درآخرالزمان بصورت کالکی(Kalki)ظهورخواهدنمود وی براسب سفیدی سواروشمشیردرخشانی دردست گرفته وبدکاران وگنه کاران را بکیفرخواهدرساندونیک کاران را ازنعمت اخروی بهره مندخواهدساخت،وی شیپوری خواهد دمید تمام کاینات منهدم خواهد شد بشریتی تازه وجهانی نوبپاخواهد شد. 2. موعودبودائیان: بودائیان نیزمعتقدند که 23بودا ازاول خلقت ظهورنموده ودنیارا پرازعدل داد کرده اند،وبودای بیست وچهارمی زمان ظهورخواهدنمودکه دنیارا ظلم وجور فراگرفته باشد،درآنزمان آخرین بوداظهور می کند ودنیارا ازظلم وستم پاک کرده وپس ازخرابی کاینات او دنیای دیگری بوجود می آوردکه دارای همه نیکیها وخوبیهااست. موعودمسیحیان: مسیحیان درطول دوهزارسال تاکنون بدین باورند بوده اند ومنتظرند که روزی عیسی مسیح ازآسمان می آید ومدت دوهزارسال پادشاهی می کند. ولی پیش ازظهورمسیح،وحش که نامش(دجال) است ظهورنموده واتحادسه گانه ازدجال،شیطان وپیامبرکاذب بوجود می آورد،دراین حال یکصدوچهل وچهارهزارازقوم پاک بنی اسرائیل علیه اتحادسه گانه برمی خیزند،این جمعیت پاک،مهری برپیشانی دارند که نام خدای پدر،وعیسی مسیح درآن حک شده است. موعودآینده قوم بنی اسرائیل: قوم بنی اسرائیل ازسه هزاروسیصدسال پیش تاکنون منتظرند، موعودشان(ایلیا)به آسمان صعود نموده وروز ظهور دنیا را پرازعدل داد خواهد نمود. یهودیان موعورخودرا ماشیح(Masheyah)می نامند... اوروزی خواهد آمد که نیروی باروری طبیعت تامیزان شگفت انگیزی ومعجزه آسا رشد وفزونی خواهد یافت اوضاع زمان تازمان ظهور مانند اوضاع جهان کنونی نخواهد بود درجهان فعلی باید بری چیدن انگور وگرفتن ٱب ازآن زحمت کشید امادوران ماشیح انسان یکدانه انگور راباقایق می آورد اورا درگوشه خانه خود می گذارد آن دانه خودکار به اندازه یک خم بزرک آب تولید می کند. دوران ماشیح آفتاب ومهتاب درخشان ترازحالامی شود، اوازاورشلیم آب روان جاری خواهدساخت که شفای بیماران میشود. یهوه(خداوند)درختان را امرمی کند که هرماه میوه آورند،تمام شهرهای ویران شده ازنوآباد خواهد شد...صلح جاودان درسراسردنیا وطبیعت برپامی شود مرگی در دنیا نخواهد داشت. زرتشتیان،کیومرث پادشاه پیشدادی را نخستین آفریده خداوند می دانند،"سوشیانس"سوم که آخرین پسر زرتشت است را آخرین آفریده خداوند می پندارند. ازپیدایش کیومرث تاآخرالزمان را 12هزارسال دانسته اند درآغازهریک ازهزاره یازدهمین ودوازدهمین دوپسر زرتشت ظهور خواهند نمود. درآخر هزاره دوازدهمین،پسرسومی زرتشت (سوشیانس)ظهور خواهدنمود وجهان را نومی کند مردگان را برمی انگیزد قیامت وجهان معنوی خواهد آراست،پسرزرتشت درآخرالزمان تولد می یابد که سوشیانس نام داده اند واوآخرین مخلوق خدایعنی اهورا مزدا خواهد بود. تمام پیروان ادیان غیراقوام چین وجاپان همه درانتظاریک منجی استند که یک روزی ظهور خواهدنمود. معانی انتظار: ( انتظار ... انتظار مهدى (عليه السلام) ) انتظار: ديده به راه دوختن است، ... لحظه شمارى كردن براى ديدار كسى يا انجام واقعه اى است، ... به اميد كسى يا چيزى ماندن است، ... چشم داشتن و توقّع كارى يا حادثه اى است، ... نگران شخص عزيزى يا امر مهمّى بودن است. انتظار: اميدوارى، چشم به راهى، آمادگى، نگرانى، چشم داشت و درنگ است. امّا انتظار مهدى(عليه السلام) : همه اين ها و فراتر از اين هاست. انتظار مهدى(عليه السلام): ايمان به «غيب» اقرار به «ولايت» و باورداشت حق حاكميت «قرآن» است. ... عصاره «يقين»، چكيده «تقوى» و خلاصه «عمل صالح» است. ... عشق به «زيبايى ها»، التزام به «خوبى ها» و شوق به «كمالات» است. ... «تلاش» براى «يافتن»، «مقاومت» براى «رسيدن» و «جهاد» براى «ساختن» است. انتظار مهدى(عليه السلام) : روايت «اشتياق»، حديث «جستجو» و قصّه «وصل» است. انتظار مهدى(عليه السلام) : اقتداى به او، بيعت با او، و سرسپارى به فرمان اوست. رمز پايدارى، سرّ استقامت و راز جانبازى در راه اوست. انتظار مهدى(عليه السلام) : «عامل رشد»، «پشتوانه مقاومت» و «ضامن پيروزى» پيروان امامت است. انتظار مهدى(عليه السلام) : سنگربانى «عقيده»، مرزبانى «انديشه» و مبارزه در راه پاسدارى از «فرهنگ اسلام و ولايت» است. انتظار مهدى(عليه السلام) : انتظار روز ظهور اوست و انتظار روز ظهور او، انتظار غلبه اسلام و قرآن است و انتظار غلبه اسلام و قرآن، انتظار تحقق وعده هاى خداوند است. انتظارعقیده ای است که باعمل آمیخته استٰ که درزندگی انسان بصورت خاص موجود می گردد،انتظارمنتظربودن به حکومت وحاکمیتی است که درآن منافقان،ظالمان وگردنکشان به شمشیرعدالت تکلیف شان معلوم می شود. انتظارمکتب آمادگی است یعنی که دراول وهله وظیفه منتظران اصلی،آمادگی است که ماهیت اصلی را درمرحله اول تشکیل می دهد آمادگی سابقه برای پاک زندگی کردن،درباورها واعمال،راستگار بودن وتوانایی روحی کامل،تادر رکاب قاید منتظر(ع) لیاقت پیداکند. لیاقت به اتصال به جمع یاران مهدی(ع)شامل حال کسانی خواهد شد که آنهادر دوران غیبت ایستادن دربرابرهرنارواییهای اجتماعی ودربرابرهرحاکم ظالم باقلمش یاقدمش یاهروسیله دیگر را تجربه کرده باشند. این به این معنی نیست که وقت ظهور همه معجزه آساوبرق آسا یکدفعه تسخیرکامل دنیاشود،بلکه یاران امام باعقیده وباورشان دربرابرمستکبران به مقاومت می پردازند که این مقاومت ازکسانی ساخته است که روحیه جهاد درآنها پیدا شده باشد،راوی می گوید به امام صادق عرض کردم مردم می گویند که وقتی مهدی قیام کند کارها خود بخود درست می شود وبه اندازه یک حجامت خون نمی ریزد،امام (ع)فرمود: کَلاّوالذی نفسی بیده لواستقامت لاحدعفوا،لاستقامت الرسول حین ادمیت رباعیته،شج فی وجهه کلاوالذی نفسی بیده حتی نمسح نحن وانتم العرق والعلق. هرگزچنین نیست به خدا سوگند،اگرقراربودکاربرای کسی خود بخود درست شود،برای پیامبردرست می شد هنگامی دندانش شکسته شدوصورتش شکافت،چنین نیست که کارخود بخود درست شود بخداسوگند کاردرست نخواهد شدمگراینکه ماوشمادرعرق وخون غرق شویم. بنابراین نباید به قیام امام زمان(ع)ازدید امیال وآرزوها ی بنگریم چنین برداشتی از انتظار یک برداشت ومعنی منافقانه است. انتظارمکتبی است که انسان را درهمه زمان ومکان وادارمی کند که دراقامه امربه معروف ونهی ازمنکراقدام بکند یعنی مکتب انتظار مکتبی است که انسان منتظر رامکلف به اصلاح جامعه وازبین بردن فساد ازجامعه امر می کند. چنانچه که در روایتی ازامام سجاد(ع)نقل شده که فرمود: ان اهل زمان غیبته القائلین بامامته والمنتظرین لظهوره...الدعاة الی دین الله عزوجل سرا وجهرا. یعنی که معتقدان ومنتظران ظهور امام درعصرغیبت... درپنهان وآشکارمردم را به دین خدا دعوت می کنند. انتظارمکتبی است که تکالیف ومسئولیت های اجتماعی انسان منتظرنه تنها نفی نمی شود بلکه دوچندان می شود ونمی تواند ظلم وستم ظالمان وستم گران را توجیه کند بلکه اصلاح جامعه ومردم یکنوع آمادگی برای ظهور امام زمان است که برای انسان منتظرضروری است. انتظاربوته آزمایش مومنان وتفکیک مومن ازکافراست که در روایات زیادی به این امرتصریح شده ومردم به تناسب ایمان شان سنجیده می شوند،امام صادق علیه السلام فرموده: ان لصاحب الامر غیبتین احدیهما تطول حتی یقول بعضهم:مات وبعضهم یقول قتل وبعضهم یقول ذهب فلایبقی علی امره من اصحابه الانفریسیر. امام مهدی دوغیبت دارد یکی اینکه به اندازه به درازامی کشد که گروهی می گویند که وی مرده است گروهی میگویندکه کشته شده است وگروهی میگویند که ظهور اوگذشته است،پس برپیروزی ازاو،مگرمردمانی اندک کسی باقی نمی ماند. در روایتی ازامام علی(ع)نقل شده است که فرمود:یکون له حیرة وغیبة تضل فیها اقوام ویهتدی فیها آخرون. به سبب غیبت امام زمان(عج)حیرت وسرگردانی عظیمی بوجودمی آیدکه گروهی گمراه میشوند گروهی برهدایت باقی می مانند. انتظار دروایات: طبق روايات فراوانى كه از پيشوايان معصوم(عليهم السلام) در باره «انتظار فرج امام زمان(عليه السلام)» رسيده است، «انتظار فرج» به آرمانهاى بلند و عالى انسانى مرتبط مى شود و آدمى را در طول تاريخ زندگى، به عمل صالح، انجام كارهاى نيك، رعايت حقوق انسان ها و طرد قدرت هاى ناصالح وامى دارد و او را بر صحيح ترين اعتقادات دينى و مذهبى ثابت و پابرجا نگه مى دارد. علاوه بر اين مؤمنان و منتظران را براى جهاد و مبارزه، فداكارى و از خود گذشتگى، مقاومت و ايستادگى در برابر ظلم و بيدادگرى و تلاش و كوشش براى برقرارى نظام عدل، حقّ و حقيقت و ايجاد نظم و آرامش و آسايش عمومى آماده و مهيّا مى سازد. و از اين رو، اين اصل تلاش انگيز در اسلام عبادت شمرده شده و در سخنان پيشوايان معصوم(عليهم السلام) از بزرگترين عبادات به شمار آمده است. در اين زمينه، روايات شوق انگيز فراوانى از ائمّه معصومين(عليهم السلام)رسيده است كه براى نمونه به برخى از آنها اشاره مى كنيم: از رسول خدا روایت شده که فرمود: لاتنقضي الساعة حتّى يملك الأرض رجلٌ من أهل بيتي، يملأ الأرض عدلاً كما مُلئت جوراً دنيا به آخر نمى رسد مگر اين كه مردى از اهل بيت من، تمام جهان را مالك شود; او سراسر روى زمين را پر از عدل كند همچنان كه پر از ستم شده باشد عن ابي عبدالله(ع)، انه قال ذات يوم: ألا اخبركم بما لا يقبل الله عزّ وجل من العباد عملاً الا به؟ فقلت: بلى، فقال: شهادة أن لا اله الا الله، وان محمداً عبده ورسوله، والاقرار بما أمر الله، والولاية لنا، والبراءة من اعدائنا... ، والانتظار للقائم، ثم قال: ان لنا دولة يجيء الله بها اذا شاء. ازامام صادق (ع)روایت شده که فرمود:آیاشماراخبرندهم به چیزیکه خداوندازبندگانش هیچ عملی رابدون آن قبول نمی کند؟ابابصیرمی گوید گفتم بلی،فرمود گواهی دادن به یگانگی خدا ورسالت حضرت محمد(ص)اقراربه آنچه که خداوند به ولایت ماامرکرده است،بیزاری ازدشمنان ما...وانتظارقائم بعدفرمود: برای ماهم حکومتی است که خداوندهروقت خواست بمامی دهد. فعن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم (انتظار الفرج عبادة) وعن أمير المؤمنين سلام الله عليه وقد سأله رجل عن أحب الأعمال إلى الله سبحانه قال: (انتظار الفرج) وعن علي بن الحسين عليهما السلام ان أهل زمان غيبة (الإمام المنتظر) القائلون بإمامته المنتظرون لظهوره أفضل أهل كل زمان لأن الله تعالى ذكره أعطاهم من العقول والافهام والمعرفة ما صارت به الغيبة عندهم بمنزلة المشاهدة وجعلهم في ذلك الزمان بمنزلة المجاهدين بين يدي رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم بالسيف أولئك المخلصون حقا وشيعتنا صدقا والدعاة إلى دين الله سراً وجهراً، وقال عليه السلام ...، وفي رواية عن الإمام علي سلام الله عليه (انتظروا الفرج ولا تيأسوا من روح الله وإن أحب الأعمال إلى الله عز وجل انتظار الفرج)، وعن أبي جعفر عليه السلام عن جده رسول الله أنه قال: (اللهم لقني إخوتي) مرتين، فقال من حوله من أصحابه: أما نحن إخوانك يا رسول الله؟ فقال: لا، إنكم أصحابي وإخواني قوم في آخر الزمان آمنوا بي ولم يروني لقد عرفنيهم الله بأسمائهم وأسماء آبائهم. وعنه عليه السلام عن جده رسول الله أفضل العبادة انتظار الفرج، وعن الإمام الصادق عليه السلام أنه قال: (من مات على هذا الأمر منتظراً له هو بمنزلة من كان مع الإمام القائم في فسطاطه ثم سكت هنيئة ثم قال: هو كمن كان مع رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم )، وعن الإمام موسى الكاظم سلام الله عليه عن آبائه عن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: (أفضل أعمال أمتي انتظار الفرج من الله عز وجل ) ازرسول خداروایت شده که فرمود:انتظارفرج عبادت است،کسی ازحضرت امام علی ازافضل اعمال بسوی خداسوال کرد،امام فرمود:انتظارالفرج،ازعلی ابن الحسین روایت شده که فرمود:اهل زمان غیبت امام زمان کسانی استندکه قایل به امامت امام زمانند منتظرظهورآن امام هستندآنهاافضل هرزمان هستندچون خداوندآنهارایادکرده وبه آنهامعرفت ودانایی داده که گویازمان غیبت را به چشم سرمی بینندخداوندآنهارا دراین زمان بمنزله مجاهدینی قرارداده که در رکاب رسول خداشمشیرزده باشدآنهامخلصین بحق هستندوبراستی ازشیعیان مامحسوب می شوند،درآشکاروپنهانی بسوی خدا مردم رادعوت میکننددر روایتی ازامام علی(ع)نقل شده که فرمود:منتظرفرج باشید وازرحمت خدانومیدنشویدکه محبوب ترین اعمال بسوی خداانتظارفرج است.امام باقر"ع"ازجدش روایت کرده که فرمود:خدایابرادران مرا بمن نشان بده" دوبارتکرارفرمود،اصحاب که دورش بودندسوال کردند:آیامابرادران شمانیستیم یارسول الله؟فرمود نه شمااصحاب من هستیدبلکه برادران من قومی درآخرالزمان هستندکه بمن ایمان می آورند درحالیکه مراندیده اند خدا نام های آنهاونام های آباءآنهارا بمن معرفی کرده.بازهم ازامام باقرازجدش روایت کرده که فرمود افضل اعمال انتظارفرج است،ازامام صادق"ع"روایت شده که فرمود:کسی که به این امر(انتظارفرج)بمیرداوبمنزله کسی است که باامام زمان درخیمه اش است،بعدلحظه ساکت شدوفرمود نه مثل کسی است که در رکاب رسول خداجنگیده است.ازامام کاظم"ع"از رسول خداروایت کرده که رسول خدافرمود:بهترین اعمال امت من انتظارفرج است. شرايط انتظار: شرايط انتظار يعنى : امورى كه مترتّب شدن همه آن فضائل كامله اى كه براى انتظار ذكر شد بر اجتماع آن امور بستگى دارد ، و هر قدر در آن امور نقصان حاصل شود موجب نقصان در آن فضائل و ثوابهاى مهمّ خواهد شد ، پس از مهمترين آن شرايط ; دو امر است كه در اين مقام ذكر مى شود ان شاءالله تعالى . خلوص نيّت ; اولّين شرط انتظار: خلوص نيّت است ، همچنانكه گفتيم انتظار فرج از افضل و احبّ عبادات نزد خداوند احديّت است ، و از جمله شرايط مقرره در هر عبادتى ــ كه هم در صحت آن ، و هم در قبولى آن و هم در تكميل آن تأثير دارد ــ خلوص در نيّت آن عبادت است. شرط دوّم در انتظار فرج آنحضرت (عليه السلام)براى رسيدن مؤمن بخیر فضائل كامله و مثوبات جليله كه در اخبار آمده است ; صبر است ، چنانچه در روايتى در «بحار» از حضرت صادق (عليه السلام)نقل شده كه حضرت فرمودند: « از دين ائمّه است ورع و عفّت داشتن و صلاح ــ تا آنكه مى فرمايد: ــ و انتظار فرج به صبر نمودن » علائم انتظار: علائم انتظار ; يعنى : چيزهائى كه بواسطه وجود آنها مؤمن مطمئن مى شود كه حقيقت معناى انتظار در او موجود شده است ، و به آن علامت معلوم مى شود كه : آنچه از آثار انتظار در او مشاهده مى شود ; صِرف آداب ظاهرى و صورى نيست. و از آشكارترين آن علائم; دو علامت است كه اجمالا بيان مى شود: اوّلين علامت انتظار ; اشتياق قلبى است ، چون واضح گرديد كه اين انتظار نسبت به امر فرج آنحضرت از لوازم كمال اشتياق به سوى آنحضرت (عليه السلام)است ، و بديهى است كه اشتياق قلب سوى امرى از لوازم كمال محبّت و دوست داشتن آن امر است . پس هرچه محبوب در نظر حبيب عزيز باشد و محبّت حبيب نسبت به او بيشتر باشد ، اشتياق او به ديدار محبوب بيشتر مى شود ، و هرچه اين اشتياق بيشتر شد مفارقت دوست مشكل تر و تلخ تر خواهد شد ، و هرچه زمان مفارقت طولانى شود ناچاراً موجب شدّت حزن و غم خواهد شد ، تا به حدّى كه باعث بكاء و گريه شديد بلكه ، موجب جزع و ندبه مى شود . پس بنابراين ; هرگاه بنده مؤمن در حال انتظارش حقيقت كمال اشتياق را به ديدار مولاى خود صلوات الله عليه ــ از جهت كمال مودت با ايشان ــ داشته باشد ، پس بايد بواسطه طول زمان مفارقت و زمان غيبت ايشان شدّت حزن و غم در قلب او ظاهر و هويدا گردد ، و از لوازم اين شدّت حزن; بكاء و گريه از جهت مفارقت آنحضرت (عليه السلام)است. چنانچه در «كافى» روايت شده از حضرت صادق (عليه السلام) كه حضرتش در بيان ذكر حال مؤمنين در غيبت ايشان ; فرمودند: و لتدمعنّ عليه عيون المؤمنين يعنى : براى او در حال طول غيابش چشمهاى مؤمنين گريان مى شود . و نيز از لوازم كمال اين حزن قلبى; جزع و ندبه كردن است ، چنانچه در جمله اى فقرات شريفه «دعاء ندبه» آمده است ، و از حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده كه در چهار عيد اين دعاى شريف خوانده شود: هل من معين فاُطيل معه البكاء ؟ هل من جزوع فاُساعد جزعه إذا خلا ؟ هل قذيت عين فتسعدها عنّي على القذى ؟ يعنى: آيا يارى كننداى هست تا آنكه با او ناله و گريه را طول دهم؟ آيا جزع كننده اى هست تا آنكه يارى نمايم جزع او را هر گاه ساكن شود ؟ آيا چشم مجروحى هست تا آنكه او را چشم من بر مجروح شدن آن يارى نمايد؟» و در فقرات ديگرش نيز به همين مضمون آمده است. و از لوازم اين درجه از همّ و غم و جزع ; ناگوار بودن لذائذ در كام انسان است ، و اين بخاطر طول مفارقت محبوب او است ، و نيز سلب شدن خواب راحت از او ، بلكه اين همّ و غمّ قهراً موجب كمبود شديد خواب مى شود . و باز از لوازم آن است هميشه به ياد محبوب خود بودن است و از او ـ مگر اندكى ـ غافل نباشند . دومّين علامت انتظار ; عزلت و گوشه گيرى از بيگانگان است ، و از لوازم آن ; قلّت كلام خصوصاً در لهويّات است. پس هركس اين آثار را در وجود خود به صورت بيشتر و كاملتر چه از نظرظاهرى و چه از نظر باطنى ; مشاهده كرد ; علامت آن است كه مقام اشتياق و حقيقت انتظار او براى ظهور و فرج مولاى خود (ع) و زيارت جمال منيرش كاملتر است. بديهى است كه به همه اين امور ده گانه يعنى حزن قلبى ، افسردگى چهره ، بكاء و گريه ، جزع و ندبه ، ناگوارى لذائذ ، كمى خواب ، عزلت و گوشه گيرى ، هميشه به ياد او بودن ، قلّت كلام ، در اخبار به طور عموم و خصوص ــ چه ما بين هر حبيب و محبوبى و چه مابين آنحضرت و اوليائشان ــ اشاره شده است. مشخصات انتظار: 1خوشبینی به آینده بشریت-درباره آينده بشريت نظرها مختلف است ، بعضي معتقدند كه شر و فساد وبدبختي ، لازمه لاينفك حيات بشري است و بنابراين زندگي بي ارزش است و عاقلانه ترين كارها خاتمه دادن به حيات و زندگي است. بعضي ديگر اساسا حيات بشر را ابتر مي دانند ، معتقدند كه بشر در اثر پيشرفت حيرت آور تكنيك و ذخيره كردن انبارهاي وحشتناك وسائل تخريبي ، رسيده به مرحله اي كه به اصطلاح با گوري كه با دست خود كنده يك گام بيشتر فاصله ندارد . راسل در " اميدهاي نو " ميگويد : " . . . اشخاصي هستند - و از آن جمله اينشتين - كه به زعم آنها بسيار محتمل است،كه انسان دوره حيات خود را طي كرده باشد و در ظرف سنين معدودي موفق شود با مهارت شگرف علمي خود ، خويشتن را نابود سازد " . بنابر اين نظريه ، بشر در نيمه راه عمر خود بلكه در آغاز رسيدن به بلوغ فرهنگي به احتمال زياد نابود خواهد شد . البته اگر تنها به قرائن و شواهد ظاهري قناعت كنيم اين احتمال را نميتوان نفي كرد . نظريه سوم اينست كه شر و فساد لازم لاينفك طبيعت بشر نيست ، شر و فساد و تباهي معلول مالكيت فردي است ، تا اين ام الفساد هست ، شر و فساد هم هست . مالكيت فردي معلول درجه اي از تكامل ابزار توليد است و با خواسته انسانها اين ام الفساد از بين نمي رود ، ولي تكامل ابزار توليد و جبر ماشين روزي ريشه اين ام الفساد را جبرا خواهد كند . پس آنچه مايه و پايه خوشبختي است تكامل ماشين است . نظريه چهارم اين است كه ريشه فسادها و تباهي ها نقص روحي و معنوي انسان است . انسان هنوز دوره جواني و ناپختگي را طي مي كند و خشم و شهوت بر او و عقل او حاكم است . انسان بالفطره در راه تكامل فكري و اخلاقي و معنوي پيش مي رود . نه شر و فساد لازم لاينفك طبيعت بشر است و نه جبر تمدن فاجعه خودكشي دسته جمعي را پيش خواهد آورد . آينده اي بس روشن و سعادت بخش و انساني ، كه در آن شر و فساد از بيخ و بن بر كنده خواهد شد در انتظار بشريت است . اين نظريه الهامي است كه دين مي كند . نويد مقدس قيام و انقلاب مهدي موعود در اسلام در زمينه اين الهام است . 2 - پيروزي نهائي صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادي و صداقت برزور و استكبار و ظلم و اختناق و دجل و ( دجالگري و فريب ) 3 - حكومت جهاني واحد . 4 - عمران تمام زمين در حدي كه نقطه خراب و آباد ناشده باقي نماند . 5 - بلوغ بشريت به خردمندي كامل و پيروي از فكر و ايدئولوژي و آزادي از اسارت شرائط طبيعي و اجتماعي و غرائز حيواني . 6 - حداكثر بهره گيري از مواهب زمين . 7 - بر قراري مساوات كامل ميان انسانها در امر ثروت . 8 - منتفي شدن كامل مفاسد اخلاقي از قبيل زنا ، ربا ، شرب خمر ، خيانت ، دزدي ، آدمكشي و غيره و خالي شدن روانها از عقده ها و كينه ها . 9 - منتفي شدن جنگ و بر قراري صلح و صفا و محبت و تعاون . نتیجه: انتظارمکتبی تعهد،تکلیف ومسئولیت است کسی که منتظرواقعی است به تکالیفش رامی دانند،دربرابراجتماع ،دربرابرافراد احساس مسئولیت می کنند می دانند که امربمعروف ونهی ازمنکر وظیفه هرفردمنتظراست. انسان منتظربهرحکومتی مهرتایید نمی زند واومنتظرحکومتی است که رهبری آن را یک امام یک معصوم بعهده بگیرد،حکومت کردن وظیفه هرآدم. مکتب انتظار شاخصه های دینداری را به منتظرین یادمی دهد ومی فهماند که چگونه درمقابل شبهه ها،فرهنگ لادینی ومبتذل دینش را نگه دارد. انتظارمهدی موعوداست که پایداری در دین،مقاومت دربرابرتنگناهای مادی،پذیرش سختیها ومحرومیتها و...انسان منتظر را یاری می رساند. انتظار است که منتظران را به حکومت عدل داد وعده میدهد تامنتطران ازحکومت مستکبران وستم کاران دنیای مدرن امروزی روی گردان وبیزار باشند. کسی که باور وعقیده به سنت انتظار دارد دیگرتحت تاثیر اندیشه های وارداتی غربی نمی شود؛ منتظران مهدی هیچ وقت وزمانی ساکت وآرام نمی نشینند بلکه درهر مکان وزمان مردم را به امر به معروف ونهی ازمنکر دعوت میکنند،درحیقیقت منتظران استند که شریعت محمدی را جاویدان نگه می دارند... منابع ومآخذ این مقاله: 123
نظرات (0)
سه شنبه 18 / 4برچسب:, :: 8:32 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
بنام خدای منتظران ...............................................علی ظفریوسفی بنام خدایی که مهدی را به حکومت جهانی واحد باقی گذاشته وبنام خدای که عصرانتظار را آفرید انتظار: ديده به راه دوختن است، ... لحظه شمارى كردن براى ديدار كسى يا انجام واقعه اى است، ... به اميد كسى يا چيزى ماندن است، ... چشم داشتن و توقّع كارى يا حادثه اى است، ... نگران شخص عزيزى يا امر مهمّى بودن است. انتظار: اميدوارى، چشم به راهى، آمادگى، نگرانى، چشم داشت و درنگ است. امّا انتظار مهدى(عليه السلام) : همه اين ها و فراتر از اين هاست. انتظار مهدى(عليه السلام): ايمان به «غيب» اقرار به «ولايت» و باورداشت حق حاكميت «قرآن» است. ... عصاره «يقين»، چكيده «تقوى» و خلاصه «عمل صالح» است. ... عشق به «زيبايى ها»، التزام به «خوبى ها» و شوق به «كمالات» است. ... «تلاش» براى «يافتن»، «مقاومت» براى «رسيدن» و «جهاد» براى «ساختن» است. انتظار مهدى(عليه السلام) : روايت «اشتياق»، حديث «جستجو» و قصّه «وصل» است. انتظار مهدى(عليه السلام) : اقتداى به او، بيعت با او، و سرسپارى به فرمان اوست. رمز پايدارى، سرّ استقامت و راز جانبازى در راه اوست. انتظار مهدى(عليه السلام) : «عامل رشد»، «پشتوانه مقاومت» و «ضامن پيروزى» پيروان امامت است. انتظار مهدى(عليه السلام) : سنگربانى «عقيده»، مرزبانى «انديشه» و مبارزه در راه پاسدارى از «فرهنگ اسلام و ولايت» است. انتظار مهدى(عليه السلام) : انتظار روز ظهور اوست و انتظار روز ظهور او، انتظار غلبه اسلام و قرآن است و انتظار غلبه اسلام و قرآن، انتظار تحقق وعده هاى خداوند است. انتظارعقیده ای است که باعمل آمیخته استٰ که درزندگی انسان بصورت خاص موجود می گردد،انتظار،منتظربودن به حکومت وحاکمیتی است که درآن منافقان،ظالمان وگردنکشان به شمشیرعدالت تکلیف شان معلوم می شود. انتظارمکتب آمادگی است یعنی که دراول وهله وظیفه منتظران اصلی،آمادگی است که ماهیت اصلی را درمرحله اول تشکیل می دهد آمادگی سابقه برای پاک زندگی کردن،درباورها واعمال،راستگار بودن وتوانایی روحی کامل،تادر رکاب قاید منتظر(ع) لیاقت پیداکند. لیاقت اتصال به جمع یاران مهدی(ع)شامل حال کسانی خواهد شد که آنهادر دوران غیبت ایستادن دربرابرهرنارواییهاوناهنجاریهای اجتماعی ودربرابرهرحاکم ظالم باقلمش یاقدمش یاهروسیله دیگر را تجربه کرده باشند. این به این معنی نیست که وقت ظهور همه چیزمعجزه آساوبرق آسا یکدفعه تسخیرکامل شود،بلکه یاران امام باعقیده وباورشان دربرابرمستکبران به مقاومت می پردازند که این مقاومت ازکسانی ساخته است که روحیه جهاد درآنها پیدا شده باشد،راوی می گوید به امام صادق عرض کردم مردم می گویند که وقتی مهدی قیام کند کارها خود بخود درست می شود وبه اندازه یک حجامت خون نمی ریزد،امام (ع)فرمود: کَلاّوالذی نفسی بیده لواستقامت لاحدعفوا،لاستقامت الرسول حین ادمیت رباعیته،شج فی وجهه کلاوالذی نفسی بیده حتی نمسح نحن وانتم العرق والعلق. هرگزچنین نیست به خدا سوگند،اگرقراربودکاربرای کسی خود بخود درست شود،برای پیامبردرست می شد هنگامی دندانش شکسته شدوصورتش شکافت،چنین نیست که کارخود بخود درست شود بخداسوگند کاردرست نخواهد شدمگراینکه ماوشمادرعرق وخون غرق شویم. بنابراین نباید به قیام امام زمان(ع)ازدید امیال وآرزوها بنگریم چنین برداشتی از انتظار یک برداشت ومعنای منافقانه است. انتظارمکتبی است که انسان را درهمه زمان ومکان وادارمی کند که دراقامه امربه معروف ونهی ازمنکراقدام بکند یعنی مکتب انتظار مکتبی است که انسان منتظر رامکلف به اصلاح جامعه وازبین بردن فساد ازجامعه امر می کند. انتظارمکتبی است که بیارانش یادمی دهد که دربرابرهرآیدیالوژی وارداتی غربی وشرقی دست بقیام بزنندهم چنانکه منتظران حکومت امام مهدی دیروز به ضدایدئولوژی کمونیزم وسوسیالیزم ایستادند وبلاک شرق را ازپادرآوردندوبه زباله دان تاریخ سپردند امروزهم هم می توانند دربرابراشرافیت مدرن وکثیف سرمایه داری(کاپیتالیزم)ونظام خداستیزودین ستیزلیبرالیزم بایستند این وظیفه منتظران است. چنانچه که در روایتی ازامام سجاد(ع)نقل شده که فرمود: ان اهل زمان غیبته القائلین بامامته والمنتظرین لظهوره...الدعاة الی دین الله عزوجل سرا وجهرا. یعنی که معتقدان ومنتظران ظهور امام درعصرغیبت... درپنهان وآشکارمردم را به دین خدا دعوت می کنند. انتظارمکتبی است که تکالیف ومسئولیت های اجتماعی انسان منتظر،نه تنها نفی نمی شود بلکه دوچندان می شود ونمی تواند ظلم وستم ظالمان وستم گران را توجیه کند بلکه اصلاح جامعه ومردم یکنوع آمادگی برای ظهور امام زمان است که برای انسان منتظرضروری است. انتظاربوته آزمایش مومنان وتفکیک مومن ازکافراست که در روایات زیادی به این امرتصریح شده ومردم به تناسب ایمان شان سنجیده می شوند،امام صادق علیه السلام فرموده: ان لصاحب الامر غیبتین احدیهما تطول حتی یقول بعضهم:مات وبعضهم یقول قتل وبعضهم یقول ذهب فلایبقی علی امره من اصحابه الانفریسیر. امام مهدی دوغیبت دارد یکی اینکه به اندازه به درازامی کشد که گروهی می گویند که وی مرده است گروهی میگویندکه کشته شده است وگروهی میگویند که ظهور اوگذشته است،پس برپیروزی ازاو،مگرمردمانی اندک کسی باقی نمی ماند. در روایتی ازامام علی(ع)نقل شده است که فرمود:یکون له حیرة وغیبة تضل فیها اقوام ویهتدی فیها آخرون. به سبب غیبت امام زمان(عج)حیرت وسرگردانی عظیمی بوجودمی آیدکه گروهی گمراه میشوند گروهی برهدایت باقی می مانند. زندگی منتظرانه تنهابرگشت ندارد به پایان عصرحضور(سال260هجری)بلکه بدوران آغازین دین برمی گردد،انتظار،اندیشه بلندی است به تاریخ وافق ناپیدای روزگارکه درهردین وآیین،پیروانشان منتظریک نجات دهنده هستند که یک روزی می آید وآرمانهای شان را به ثمر می رساند،. دراسلام انتظار،مساله اى بنيادين در باور مسلمانان است و اين موضوع از زمانى كه پيامبر اكرم ، صلى الله عليه و آله ، مژده وجود ايشان را داد، ذهن آنان را به خود مشغول داشته است . آن حضرت در مناسبتهاى مختلف و در روايات فراوان كه به مرز تواتر مى رسد، تاكيد به ظهور مهدى ، عليه السلام ، در آخرالزمان كرده اند؛ به گونه اى كه عقيده به وى از ضروريات دين اسلام گشته است . اين عقيده در ميان امت اسلام چنان رسوخ يافته كه برخى از سودجويان و فرصت طلبان آن را مغتنم شمرده و ادعاى مهدويت كردند ولى بزودى رسوا و مفتضح شدند، همانگونه كه مدعيان رسالت و پيامبرى همگى رسوا شدند. دراسلام کم استندکسانی که منتظرمصلح جهانی نباشند اما در عين حال در گذشته و حال كسانى اين مساءله را در مورد انكار و ترديد قرار داده اند. كسانى كه يا تحت تاءثير تفكر ماديگرى و يا دچار تعصب فرقه اى بوده اند و يا از صدها روايت كه در كتابهاى حديث از طرق مختلف رسيده ، بى خبرند.اماانکارچنین افرادی هیچ نوع ضرری به انتظارومساله منجی موعود نمی رساند. چون مسئله منجی گرایی مختص به اهل تشیع یااهل سنت نیست بلکه همه ادیان مثل هندو،مسیحیت،یهود وزرتشتیان منتظریک منجی استند 1.برهمنان: موعودبرهمنان ویشنو(Vishnu)است که تاکنون نه باروهرباربصورتی درجهان ظهورنموده وگیتی را ازبدیهاپاک کرده برای دهمین بار درآخرالزمان ظهورخواهدنمودوبدکاران وگنه کاران را بکیفرخواهدرساندونیک کاران را ازنعمت اخروی بهره مندخواهدساخت،وی شیپوری خواهد دمید تمام کاینات منهدم خواهد شد بشریتی تازه وجهانی نوبپاخواهد شد. بودائیان نیزمعتقدند که 23بودا ازاول خلقت ظهورنموده ودنیارا پرازعدل داد کرده اند،وبودای بیست وچهارمی زمان ظهورخواهدنمودکه دنیارا ظلم وجور فراگرفته باشد،درآنزمان آخرین بوداظهور می کند ودنیارا ازظلم وستم پاک کرده وپس ازخرابی کاینات او دنیای دیگری بوجود می آوردکه دارای همه نیکیها وخوبیهااست. مسیحیان درطول دوهزارسال تاکنون بدین باورند بوده اند ومنتظرند که روزی عیسی مسیح ازآسمان می آید ومدت دوهزارسال پادشاهی می کند. قوم بنی اسرائیل ازسه هزاروسیصدسال پیش تاکنون منتظرند، موعودشان(ایلیا)به آسمان صعود نموده وروز ظهور دنیا را پرازعدل داد خواهد نمود. زرتشتیان،کیومرث را نخستین آفریده خداوند می دانند،"سوشیانس"سوم که آخرین پسر زرتشت است را آخرین آفریده خداوند می پندارند. ازپیدایش کیومرث تاآخرالزمان را 12هزارسال دانسته اند درآغازهریک ازهزاره یازدهمین ودوازدهمین دوپسر زرتشت ظهور خواهند نمود. درآخر هزاره دوازدهمین،پسرسومی زرتشت (سوشیانس)ظهور خواهدنمود وجهان را نومی کند مردگان را برمی انگیزد قیامت وجهان معنوی خواهد آراست،پسرزرتشت درآخرالزمان تولد می یابد که سوشیانس نام داده اند واوآخرین مخلوق خدایعنی اهورا مزدا خواهد بود. تمام پیروان ادیان غیراقوام چین وجاپان همه درانتظاریک منجی استند که یک روزی ظهور خواهدنمود. متفکرمشهوربریتانیایی برتراند راسل می گوید:عالم درانتظار روزی است که یک رهبرآگاه وبادرایت همه را تحت لواء واحد وشعار واحد درآورد آلبرت اینشتین صاحب نظریه معروف نسبیت می گوید: روزی که همه مردم تحت صفا،صمیمت،سلامتی ودوستی کنارهم تاشند وآن روز رهبرعالم یکی باشد آن روزبعید نیست آری آن منجی که درادیان مختلف بشارت داده شده آن حضرت امام مهدی است که در نيمه شعبان سال 255 هجرى متولد گرديدودرهشتم ربيع الاول سال (260 ه -)، زمان غیبت صغر ی شروع شد که تاسال 329 هجرى قمری ادامه یافت وازآن به بعد تاحالایک هزارودوصدوچهار روز غیبت کبری آن ادامه دارد که شیعیان باید هم چنان درانتظارباشند. تهیه کننده "علی ظفریوسفی" 123
نظرات (0)
دو شنبه 17 / 4برچسب:, :: 9:31 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
Birthday of Imam al-Mahdi(AS In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful. And we desired to bestow a favor upon those who were deeme weak in the land, and to make them the Imams (Leaders of mankind), and to make them the heirs. (Quran, 28:5) At dawn, on the 15th Sha'ban 255 A.H., the rays of the illuminating world shone with a powerful shaft of light into a human form, which became the source of existence for the universe. Yes, finally, the Divine promise was fulfilled and Imam al- Mahdi (A.S) was born in spite of the efforts of those who denied him: Indeed, what day does people with such elation and glory revere like this day? It is on his birthday that he will bring the east and west of the world to justice, and by his powerful hand annihilates demons ('ifrit), infidelity and irreligiousness. On this day, the authority of the Last Luminous Jewel of Allah will be established on the face of the earth. He it is who will decide the end of the long struggle between truth and falsehood. His appearance will mean a victory for truth and the annihilation of falsehood. He will remove ignorance and class-discrimination from the world and will establish equality instead; he will exploit the earth's resources distribute them among the poor and make them sufficient. The outburst of enthusiasm and happiness will at that time cause tears to flow down the cheeks of enthusiasts, and the lustrous and mournful eyes of the awaiting people will be filled with light. Mahdism is the most genuine and fundamental Islamic belief, which even a person with a limited knowledge of Islam will surely accept. Shaikh Mofeed, a distinguished Shiite scholar, also wrote is Irshad: "When Imam Hassan al-Askari (A.S) passed away, the caliph of that time pursued his son. Because the Shiite Imamyya's belief was famous and was spread about that the Shiites were awaiting his Eminence. Mu'tadid, one of the tyrant Abbasid caliphs who ruled from 279 to 289 A.H., decided all at once to destroy the entire family of al-Askari when he heard that more of Imam Hassan Askari (A.S) and that he was still living in spite of the attempts of the preceding caliph to kill him. One of Mu'tadid's officers said: "Mu'tadid has ordered me and two other persons, each of us to mount a horse and to proceed to Samara in full speed without even stopping for prayer. He gave us the address of Imam al-Askari (AS) and instructed us to enter his house without his permission and to bring hem the head of whoever we find there." As a matter of fact, they were unaware that the same power that had protected the Imam from the former caliphs would give him protection from his evil, because: Allah disdains (nothing) save that He shall perfect his light, however much the disbelievers are averse. (Quran, 9:32) Indeed what an immature thought and foolish act it was! If the Devine will bears on some matter, can a person revolt against it and combat it? Is it possible that definite divine promises may not be compiled whit? Or is it possible that the reins of oppressive impostors who fight against the divine decree will not cut? Is it not more amazing that Peerless, Almighty Allah has shown His power many times before, so that after that all men should know that if He wishes to give His chosen servant government and sovereignty and to destroy infidelity and irreligiousness through him, then there is no one who can disrupt his rule. Fortunately, this sensational story is mentioned in the holy Quran: Pharaoh, the great emperor of Egypt, who had great power and pride, claimed the divinity for himself. He determined to kill all the youths and boy children of Bani Isra'il as a result of what he had heard about a son being born who would destroy his empire and divinity. He shed the blood of innocents, and banished many persons to unknown regions; but see how Almighty Allah restored His Prophet and how the Divine will worked to protect the life of Musa (Moses (A.S)) and destroy Pharaoh: "And we revealed to Musa's Mother saying: Give him such. Then when you fear for him, cast him i nto the river and don not fear nor grieve. Surely we will bring him back to you and make him one of the apostles. And Pharaoh's family took him up that he might be and enemy and a grief for them. Surely Pharaoh and Haman and their hosts were wrong-doers"..……. So we gave him back to his mother that her eye might be refreshed, and that she might not grieve, and that she might know that the promise of Allah is true, but most of them do not know (Quran, 28:7-13) Yes, Allah will protect His proof (Hojjah) and will fulfill His promises and glad tidings because His decision is based on its execution, although most people do not know it. Would Allah wish to save the life of Prophet Musa (A.S) who has only a messenger to a certain nation and tribe, and yield the Imam of the Age (Imam-e-Zaman) into the hands of Mu'tamid and Mu'tadid? Would Allah protect the life of Musa (AS) while he was in the middle of the roaring waves of river, and give no security to the Imam of the Age who was in the house of his father, Imam Hassan Askari (AS)? Would the sustaining Allah protect prophet Ibraheem the middle of the flaming fire, but allow the last pearl of the prophet's Progeny to be a victim of the lust and anger of the Abbasid caliphs? We said: O' fire be a comfort and peace to Ibraheem (Quran, 21:69) Really how do false thinkers and feeble-minded people judge? At dawn, on the middle day of Shabaan in the year 255 A.H., Imam Hassan al Askari (AS) beheld the heavenly, shining face of his son who was to full fill all divine promises and glad tiding. Not more than three days had passed after his birth when the eleventh Imam took the holy child to his companions and told them: After me this will be your master of authority and my successor, and hi is the support (al-Qaaim) for whose appearance all people will wait; when the earth is full of injustice and tyranny, he will full it with peace and justice. Imam Hassan al Askari (AS) prepared a true Government for his fruitful son. He kept secret the birth of his son and other related matters, because his Eminence was living in a difficult time when the caliphs were intensively searching for his son and were keeping a close eye on the affairs of Imam Hassan al Askari. This is because the Shiites imamia belief about the Imam al Mahdi (A.S) had become so current that they were waiting for his Eminence hence Imam Hassan al Askari (A.S) did not show his son, and, therefore, the enemies could not recognize Imam al-Mahdi (A.S) after the demise of his Eminence (father). Abo Omari and Ahwazi reported: Abo Muhammad (Imam Hassan al Askari) showed me his son and told me, this is your master (sahib). Yes in this manner was the Imam of the age born and kept hidden from the reach of strangers. On some occasions only were virtuous Shiites allowed to see him until the year 260a.h.,when the eleventh Imam expired, and by divine decree the office of divine leadership (imamate) was vested in the master of the authority (Sahibol-Amr). The Minor Occultation: When Imam Hassan al Askari (AS) martyred the office of divine leadership (Imamate) was transferred to the last luminous pearl of the household of the Holy Prophet Imam al-Mahdi (AS) although His Eminence did not appear amongst the people, some persons in whom the he had trust the confidence were allowed to visit him and present him the problems and questions of the Shiites. And in due time they conveyed the guidance of his eminence to the people. Among the companions of Imam-e-Zaman , four became his most famous and confidential deputies who acted as mediators between the Imam and the people, and they are known as the as-Nawab-e-Arba'a (the four deputies). 1.Otham bin Saeed Omari 2.Abo Jaffar Muhammad bin Othman 3.Abol-Qasim hossain bin Roh Nawbakhti. 4.Abol-Hassan Ali bin Muhammad Saimari. This honorable figure was the last special deputy (Naibol-Khass) of the holy Imam-e-Zaman (AS). Imam announced the death of Ali bin Muhammad and the end of the deputation. The last letter of Imam-e-Zaman to Saimari: In the name of Allah, the beneficent, the merciful. You are going to die in six days, may Allah grant patience to your brother's in faith on your departure. So, be prepared, but appoint no one in your place, because from the day of your death the period of my major occultation (al ghaybatul kubra) will begin. Hence forth, no one will see me, unless and until Allah makes me appear. My reappearance will take place after a very long time when people will have grown tired of waiting and those who are weak in there faith will say: What! Is he still alive? When will men become cruel and inconsiderate, and the world will bi full of injustice and violence. Very soon some men will claim to have see me. Beware! Anyone who makes such a claim before the coming out of Sufyani and the sound from heaven announcing my reappearance is a liar and impostor. There is no might or strength except in Allah. As can be seen from this, it is the last order, in which the door of special deputation is closed by the death of Ali bin Muhammad; Hence, any one who claim to be a mediator, or claims that the Imam can be seen, is a lair. Yes, the four deputies who were at the highest level of faith and confidence for many years were the blessed mediators between the Imam and the people till in the year 329 A.H. when the deputation was closed, and on the basis of the Divine Will the major occultation of Imam-e-Zaman, commenced. This was the very occultation, which was prophesied a log time previously by holy prophet and the Shiites Imam and Muslims keep patient in this period of test, till by the order of Almighty Allah, the awaited Imam will appear, and the Divine Aim will reach its fulfillment. The Major Occultation In the holy Imam traditions, the purpose of the Imam's going in to occultation is compared to the sun being behind the clouds yet being a source of vitality and life for living creatures, likewise; while the Imam is behind the curtain of occultation he is still a source of the existence and remaining of the world. I asked Imam Jafar as-Sadiq (A.S): How will people benefit from the hidden proof in the occultation? He replied: They will derive benefit when the sun is behind clouds. In the Islamic tradition when the subject of occultation of the Twelfth Imam is discussed, reference is made to the complex nature of the Divine test, in this Divine test the faithful Shiites are distinguished from the others" and become as pure as a pure gold. In Islamic tradition, a comparison is drawn between the sincere faithful of the Shiites and faith of a few followers of the prophet Nuh (AS), who remained faithful despite their very difficult, and who, by boarding the ark with prophet Nuh (AS), were save from the deluge. Therefore, blessed are those who have passed this Divine test; we hope to be among their rank. The Shiites During The Imam's Occultation So now what is a duty of Shiite? What responsibilities does he have? Truly, are we reckoned among the real followers of His Eminence (Imam al Mahdi (AS))? If we study the lives of the devout Shiites (followers) of the Holy Imams before the Twelfth Imam and consider their sacrifices without the slightest hesitation, we shall at once awake from our neglectful slumber and realize our weakness and guilt. Were not Salman al-Farsi, Abo Zar al-Ghaffari, Ammar bin Yasir and Malik-e-Ashtar the followers of Imam Ali, Ameer al Momineen (AS), and are we too the followers of Imam of our Age? Were not the martyrs of Karbala, who with love strove in the way of defending the Imam of their time, Hussein (AS), and were martyred, the followers of His Eminence, and are we too, who refuse to give our wealth, lives and other mean in the way of the Imam of our time, His Eminence's followers? Is a person like Hisham bin Hakam, who in his extraordinary and valuable debates crushed and defamed the opponents of the Devine Leadership (Imamate) in such a way that he was called the "assistant of the Imam" by Imam as-Sadiq (AS), a Shiite? And are we too, who are sluggish in fulfilling our foremost duty to recognize the Imam of our time, Shiites? From what we read of the glad tiding in the Quran and the traditions of the Holy Prophet and the infallible Imam, the Imam of the Age (Imam-e-Zaman) has special responsibilities that other Imams did not have Imam-e-Zaman will establish Universal Government. He will fill the earth with righteousness and justice, He will exploit the earth's treasures and natural resources, He will improve and develop the land, and in this way people's awareness and understanding will improve. The duty of Shiites during the major occultation, is the Holy Imam have alluded to, so the question of being ready for the savior. One who is waiting and preparing himself for the appearance of the Imam must have characters and merits of the companions of Imam al-Mahdi (AS). So, we should pray to Allah that He may include us among those who are waiting for the Imam of the age, and that our acts and conduct may also symbolize the truth of our claim. Shiites must have a devout link with His Eminence during the occultation. Their prayers should be to ask for blessing of Allah to be showered on His Eminence, and their supplication should be of salvation. Their existence should be one welded and fused unit, and their life should blaze with love for him.123
نظرات (1)
پیشرفته ترین پای روباتیک در آمریکا ساخته شد متخصصان این روبات را یک مدل فیزیکی یا "نوروبیوتیکی" از فرایند راه رفتن می دانند گروهی از متخصصان در آمریکا می گویند موفق به ساخت پاهای روباتیکی شده اند که از نظر بیولوژیکی دقت زیادی دارد. آنها در مجله "مهندسی عصبی" نوشته اند که ساخت این سیستم می تواند به درک چکونگی راه افتادن کودکان و نیز درمان آسیب های نخاعی کمک کند. متخصصان در این پژوهش، موفق به ساخت نمونه ای از سیستم پیام دهی شده اند که سیگنال های تکانه موزون عضلانی را تولید می کند. نقش این سیگنال ها کنترل "راه رفتن" است. این گروه از محققان دانشگاه آریزونا قادر به ساختن سی پی جی (CPG) شده اند؛ سی پی جی شبکه ای است از سلول های عصبی در ناحیه ای در نخاع که سیگنال های تکانه موزون عضلانی را تولید می کند. سی پی جی به وسیله گرفتن اطلاعات از بخش های مختلف بدن که در فرایند "راه رفتن" درگیرند و نیز از طریق پاسخی که از محیط پیرامون می گیرد، این سیگنال ها را تولید و سپس کنترل می کند. به گفته متخصصان، این همان چیزی است که به افراد اجازه می دهد بدون اینکه به راه رفتن فکر کنند، راه بروند. ساده ترین شکل سی پی جی، شامل تنها دو "نورون" است که سیگنال می فرستد و یک تکانه موزون تولید می کند، و نیز حسگرهایی که اطلاعات مختلفی را، از قبیل اینکه پا کی به زمین رسیده است، به این مرکز عصبی برمی گرداند. رویکرد تازه دانشمندان دانشگاه آریزونا می گویند که کودکان با فرایند ساده و اولیه ای شروع به راه رفتن می کنند و بعد به مرور زمان، شکل پیچیده تری از راه رفتن را اکتساب می کنند. متخصصان این روبات را یک مدل فیزیکی یا "نوروبیوتیکی" از همین فرایند می دانند. دکتر ترزا کلاین که در این تحقیق همکاری داشته است، می گوید: "ما توانستیم الگویی از "طرز گام برداشتن" را تولید کنیم که تقلیدی است از راه رفتن انسان. این کار تنها با ساخت یک کنترل کننده ساده که کمر و مجموعه ای از واکنش های پا را کنترل می کند، انجام گرفته است. " به گفته او "این شبکه عصبی ساده، هسته سی پی جی است و با تحقیق بیشتر در این زمینه شاید بتوان پاسخی برای این سوال یافت که افرادی که دچار آسیب های نخاعی شده اند، چگونه می توانند توانایی راه رفتن را دوباره به دست بیاورند." مت تورنتون، مدیر آزمایشگاه ارتوپدی در بیمارستان رویال نشنال ارتوپدیک بریتانیا ساخت این روبات را یک پیشرفت جالب توجه دانسته است. به گفته او "مدل های روباتیک پیشین صرفا از حرکت های انسانی تقلید می کردند. ولی این نمونه، یک گام جلوتر رفته و از مکانیسم های کنترلی انسان که عامل این حرکت ها می شوند، تقلید کرده است." آقای تورنتون می گوید: "با ساخت این روبات رویکرد تازه ای در تحقیق و درک رابطه بین مشکلات کنترل سیستم عصبی و آسیب شناسی راه رفتن در اختیار محققان قرار خواهد گرفت." 123
نظرات (0)
کرزی: "این یک جنگ روانی است با ما، ولی ما می‌فهمیم که این‌ها (غربی‌ها) چه می‌کنند" حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان، گفته است که تحلیل‌هایی مبنی بر بدتر شدن وضعیت افغانستان پس از سال ۲۰۱۴، بخشی از جنگ روانی غرب علیه این کشور است. آقای کرزی کشورهای غربی را متهم کرد که آنها برای ادامه حضور خود در افغانستان این گونه نگرانی‌ها را در تحلیل‌ها و گزارش‌های رسانه‌ای مطرح می‌کنند. کرزی: عملیات خودسرانه خارجی‌ها، به معنی تجاوز به افغانستان است عضو کنگره آمریکا: چرا کرزی احساس خطر می‌کند ابراز نگرانی رهبر حزب کارگر بریتانیا در باره آینده افغانستان رئیس جمهوری افغانستان این سخنان را در دیداری با شرکت کنندگان همایشی با عنوان "جرگه ملی صلح جوانان" روز پنجشنبه، ۱۵ سرطان/تیر اظهار کرد. آقای کرزی افزود: "این یک جنگ روانی است با ما، ولی ما می‌فهمیم که این‌ها (غربی‌ها) چه می‌کنند. همین امروز صبح این ها تبلیغات می‌کردند که افغانستان بعد از ۲۰۱۴ بیچاره می‌شود و دچار مشکلات داخلی می‌شود. این برای این است که ما این ها را زود بیرون نکنیم، یعنی ما را زود بیرون نکنید که شما دچار خرابی نشوید." 'مداخله' آقای کرزی همچنین گفت: "پاکستان زورش برسد، (در امور افغانستان) مداخله می کند، ما هم که زور ما برسد، (در امور پاکستان) مداخله می‌کنیم، ایران زورش برسد، مداخله می‌کند، ما هم زور ما برسد مداخله می‌کنیم." او افزود: "آمریکا امروز زور دارد، (در امور افغانستان) مداخله می‌کند، ما هم زور ما برسد، می‌رویم در واشنگتن حکومت می‌سازیم، حکومتی دست نشانده، ما هم زور ما برسد در واشنگتن رئیس جمهوری می‌آوریم که تابع منافع افغانستان باشد، زور ما برسد در انتخابات‌شان مداخله می‌کنیم که یک دست نشانده خود را بیاوریم، مثلی که آنها کردند." رئیس جمهوری افغانستان، در بخشی از سخنان خود گروههای جهادی و گروه طالبان را متهم کرد که در پی رقابت‌های گروهی خود زمینه ورود نیروهای خارجی به افغانستان را فراهم کردند. حامد کرزی در این سخنرانی به صورت مشخص از جمعیت اسلامی، حزب اسلامی، جنبش ملی اسلامی و همچنین جناح‌های خلق و پرچم حزب دموکراتیک خلق و گروه طالبان به عنوان عاملان جنگ های داخلی و فراهم کننده زمینه ورود خارجی‌ها نام برد. "آمریکا امروز زور دارد، (در امور افغانستان) مداخله می‌کند، ما هم زور ما برسد، می‌رویم در واشنگتن حکومت می‌سازیم، حکومتی نشانده، ما هم زور ما برسد در واشنگتن رئیس جمهوری می‌آوریم که تابع منابع افغانستان باشد، زور ما برسد در انتخابات شان مداخله می‌کنیم که یک دست نشانده خود را بیاوریم، مثلی که آنها کردند" حامد کرزی آقای کرزی گفت: "این خارجی‌ها را افغان عام نیاورده است. این خارجی‌ها را همین‌هایی که ادعای کلان اسلامی و وطن دوستی داشتند، آوردند." در این دیدار شرکت کنندگان همایش صلح جوانان، قطعنامه پایانی همایش خود را در حضور آقای کرزی خواندند. در این قطعنامه با ایجاد پایگاه نظامی دایمی آمریکا در افغانستان مخالفت شده است. ولی نویسندگان این قطعنامه با حضور "کوتاه مدت" نظامی آمریکا در افغانستان در چهارچوب "موافقتنامه امنیتی کوتاه‌مدت" ابراز موافقت کرده‌اند. همچنین در این قطعنامه تاکید شده که آمریکا باید تضمین کند از این پایگاه‌هایش علیه هیچ کشوری در منطقه حمله نظامی نشود؛ مگر این که موضوع مبارزه با تروریسم مطرح باشد و اصول بین‌المللی حفظ شده باشد و حکومت افغانستان هم موافقت کرده باشد. اخیراً روابط میان آقای کرزی و متحدان غربی او در سطح نسبتا خوب قرار داشت. اما حالا با انتقادهای تازه او از غربی‌ها، به نظر می رسد که دور دیگری از تنشها در روابط کابل و غرب آغاز شده است. دو سال پیش در پی برگزاری انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری افغانستان، آقای کرزی برخی از متحدان غربی خود را متهم به دخالت در در انتخابات کرد و در مقابل مقامهای غربی او را متهم به سهل‌انگاری در مبارزه با فساد اداری در نهادهای دولتی افغانستان کردند. 123
نظرات (0)
پدری در غزنی، سه عضو خانواده خود را کشت چهارشنبه ١٤ سرطان ١٣٩١ ساعت ٠٨:٢٢ پدری در غزنی، سه عضو خانواده خود را کشت سه عضو یک فامیل در شهر غزنی به وسیله ضربات چاقو، از سوی پدر خانواده به قتل رسیدند. سمنوال محمد حسین آمر امنیت قوماندانی امنیه ولایت غزنی به خبرگزاری بخدی گفت که این حادثه، شب گذشته در منطقه موسوم به پلان سوم شهر غزنی رخ داده است. آقای محمد حسین می گوید که یک مرد، خانم، دختر و پسرش را با ضربات چاقو کشته است. اجساد قربانیان در حال انتقال به شفاخانه شهر غزنی است و پدر خانواده که متهم به قتل است، فرار کرده است. تا هنوز، علت اصلی این حادثه مشخص نشده است اما گفته می شود که مشکلات خانوادگی علت اصلی این رویداد باشد. 123
نظرات (3)
متاسفانه دیروز تصاویری دردناکی ازطرف یک سازمان مجهول الهویه منتشرشد که وضعیت رقت بار جوانان افغان رادرایران نشان می داد که ... دراین جاچندنکته قابل توجه است: 1)بعض این تصاویراصلا مربوط جوانان مهاجر درایران نبود(مثلاجوان که درجنگ کوچی هاکشته شده بود عکسش را به آنجامنتشرکردند) 2)هرکشوری ازخودقوانین ومقررات خاص خود رادارد هیچ کسی حق ندارد که به این قوانین اعتراض کند که چرا؟وارد شدن ازمجرای قانونی دریک کشور هیچ نوع جرم محسوب نمی شود همه می دانیم،تخطی ازقانون هرکشور جرم است. 3)جوانان که درایران محاکمه می شوند یاشده اند آنها به اتهام مختلف مثل قاچاق موادمخدر،قتل و...مجازات شده اند 4)آنهای که جرم نکردند وبیگناه محاکمه شدند می تواند خانواده های آنان مدعی چنین ادعای شود نه یک مشت افراد بی سروپا 5)ازنگاه قوانین بین المللی کشورکه جرم درآن واقع شد ه می تواند مجرم رامحاکمه کند درصورت عدم مصئونیت دیپلماتیک 6)اگروافعاخوانواده های آنان نتوانستند علیه حکومت ایران اقامه دعوی کنند امروز حکومت داریم سازمان های بین المللی موجود است نه این افراد که هیچ کس نمی شناسندشان 7)هویت این افراد که تاهنوزحالشان معلوم نیست اینهاکسانی استند که با ایدئولوژی اسلام مخالفند باهرنوع حکومت دینی سرستیزدارند نه اینکه مسئله انواع قتل وشکنجه افغانی ها درایران مخالف باشند واین تنها وسیله است برای این گونه افراد 8)اگرچنین نباشد چرا درمقابل حکومت پاکستان تظاهرات وواکنش نشان نمی دهند ؟ بخاطریکه حکومت پاکستان سکولارست و....123
نظرات (2)
این ولسوالی که نفوس تقریبی آن هفتادهزار؟ برآورد شده ازجمله ولسوالی های است که همیشه سرد است گرچه درتابستان به آن صورت گرم نیست. حدود: ازمنطقه درازقول(سرک کابل غور)شرق ترغی قسمتی ازمهر(جنوب شرق) کرمان اخضرات مناطق غربی گفته می شود مرکه و...مناطق جنوب شمال قسمت های ازمهروتگاب بر گ قریه های مرکزی شامل تربص خود ولسوالی وقسمت های ازتگاب برگ و... مردم که دراین مرزوبوم زندگی دارند همه مردم فقیروبی بضاعت اکثرا که تاهنوز هم بسیاری ازمردم به همان جازندگی دارند ودریک کلام که فقط توانستند باایدئولوژی وعقایدشان مقاومت کنند تحمل سرمای شدیدزمستان که ازتوان هرکس نیست مردم پنجا ب بیشترسنتی استند مردم که تاهنوزبعض اعتقادات را پیروی میکنند که دراسلام هم نیست اما آن مردم تاهنوز به آن باورهای شان پابندند گرچه که دربین نسل نواین مردم این گونه عقاید کمتر شده شاید درآینده ازبین برود. مناطق(بالعموم هزاره جات)برای مردم هزاره یکوقتی که نظام های فاشیستی ونژادگرا وجود داشت تحمل این مناطق برای مردم خیلی آسان وساده بود چون راه های صعب العبور داشته ومردم غیرهزاره آمده نم ی توانسته ،آن روزشاید برای مردم ماخانه امنی بوده که این مناطق توانسته جان هزارهامردم این سرزمین را بخرد امادرشرایط امروزی (قرن 21)شاید ماندن به این مناطق به خیروصلاح فردای این مردم نباشد چراکه مرورزمان ثابت کرده که پیشرفت نسل نودرعلم ودانش فقط درشهرها امکان داشته نه درمناطق سرد وکوهستانی قسمیکه گفتیم این مناطق یکوقتی که حکومت استبدادی بوده برای مردم خوب بوده اما حالانه دلیل که پیرمردان مامی آورند به ماندنشان د رآن گونه مناطق فقط این ا ست که خاک آبای شان است وبهترمی توانند عپقاید وباورهای شان را حفظ کنند که این ها دلیلی نیست چون سرزمین نقشی درثواب وعقاب مردم ندارد مردم که هم وغم شان دین ومذهب است اگزتوانستند درمناطق شهری ایمانشان را حفظ کنند از بوته امتحان می برایند آری آنچه که ماسرخود آوردیم می خواهیم سراولاد ونسل نسل خود بی آوریم که به نظرمن این نهایت بی عدالتی است آیاباسرنوشت اولاد مان می شود بازی کرد؟ سرنوشت هرکس بدست خودش است اما سرنوشت اطفال تاکه تزرک نشده بدست پدروماد رماست این ها استند که سرنوشت نسل شان به خوب وبد تغییرمی دهند اما متوجه نیستند تاکه مردم وبزرگان مامتوجه این امر نشده مردم ما بهیچ وجه ازبدبختی وفلاکت همیشگی نجات پیدانخواهیم کرد که انشاالله به امید پیروزی هر چه بیشتروبیشتر این ملت فقیر علی دانشگاه کابل1390123
نظرات (4)
دانشمندان آمریکایی می گویند، شیوه درمانی جدیدی که بر اساس آن چهار داروی اچ آی وی را ترکیب می کنند و بیمار به جای چهار داروی مختلف در چهار نوبت، یک داروی ترکیبی در یک نوبت مصرف می کند، شیوه ای ایمن و موثر است. امید می رود که این قرص که متشکل از چهار داروست به بیماران کمک کند راحت تر باشند و به صورت مرتب داروی خود را مصرف کنند تا نتیجه بهتری بگیرند. سازمان ملل: مبارزه با بیماری ایدز موفقیت‌آمیز بوده است بیماری ایدز سی ساله شد بیش از ۲۳ هزار نفر اچ‌ای‌وی مثبت و مبتلا به ایدز در ایران شناسایی شده‌اند یک تحقیق که نتایج آن در نشریه پزشکی لانست منتشر شده است می گوید این شیوه می تواند یک امکان مهم و جدید درمانی باشد. یک متخصص بریتانیایی از این مدل درمانی به عنوان یک "خبر بسیار خوب" و یک "پیشرفت عمده" یاد کرد. اچ آی وی غیر قابل درمان است اما مدیریت این عفونت و کنترل این ویروس به یک شیوه درمانی متشکل از چند داروی مختلف نیاز دارد. این می تواند به مفهوم استفاده از چند نوع قرص در ساعات مختلف شبانه روز باشد. اگر بیمار فراموش کند یکی از این داروها را استفاده کند، امکان این که بدن، نتواند با این ویروس به درستی مبارزه کند وجود دارد. در شیوه جدید، محققان و شرکت های دارویی، چند داروی مختلف را در یک قرص ترکیب کرده اند تا به این ترتیب استفاده از چند دارو در زمان های مختلف روز برای بیمار دشوار نباشد. این قرص اولین قرصی است که حاوی نوعی داروی ضد اچ آی وی با قابلیت جلوگیری از تکثیر این ویروس است. ایمن، ساده و موثر پل ساکس، مدیر کلینیکی بیمارستان بیرمنگام و بیمارستان زنان بوستون و استاد داشنگاه هاروارد گفت: "التزام بیماران به مصرف مرتب دارو، حیاتی است، به ویژه بیماران مبتلا به اچ آی وی، چون فراموش کردن خوردن حتی یک نوبت از دارو های این بیماری می تواند به سرعت منجر به مقاومت بیشتر ویروس در برابر دارو شود." او که سرپرست تیم بررسی اثرات این قرص جدید بر روی ۷۰۰ بیمار بوده است، گفت: "با وجود اینکه میزان مشکلات کلیوی در بیمارانی که این قرص را مصرف می کردند بیشتر بود، هنوز هم این راه درمانی راهی ایمن و موثر به حساب می آید." نتایج این تحقیقات نشان می دهد که این روش قوی و موثر و تحمل آن برای بیمار ساده تر است. دکتر استیو تیلور، متخصص بیماری ایدز در بیمارستان هارتلند بیرمنگام هم در این باره می گوید: شکی نیست که این موفقیت یک پیشرفت بزرگ در مبارزه با بیماری ایدز محسوب می شود. به گفته او پیشتر، بیماران، سه بار در روز تا ۴۰ قرص در هر نوبت مصرف می کردند، بنابراین از آن روزها تا امروز و یک قرص در روز را بسیار درازی طی شده است.123
نظرات (0)
جمعه 7 / 4برچسب:, :: 9:31 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
پژوهشگران دریافته اند که هزاره گرایی تقریبا در همه فرهنگهای دینی و اجتماعی جهان یافت می شود. برخی از مسلمانان نیز تصور کرده اند که قرآن مجید نیز در آیه ای از هزاره گرایی سخن گفته است: یدبر الامر من السماء ثم یعرج الیه فی یوم کان مقداره الف سنة مما تعدون (1) برخی از مفسران این آیه را مربوط به روز قیامت می دانند، در حالی که روز قیامت از نظر قرآن پنجاه هزار سال است. (2) اینک به نشانه های از وجود هزاره گرایی در جوامع اسلامی اشاره می کنیم: 1- مسلمانان از همان آغاز، پایان جهان و فرارسیدن روز داوری را نزدیک می دانستند. پس از چندی، برخی گفتند که عمر جهان 6000 سال است و حضرت رسول اکرم، صلی الله علیه وآله، در میانه هزاره ششم برانگیخته شده و عمر اسلام 500 سال خواهد بود. پس از سپری شدن آن مدت و پایان نیافتن جهان، گفته شد عمر جهان 7000 سال است و حضرت رسول اکرم، صلی الله علیه وآله، در آغاز هزاره هفتم مبعوث شده و عمر اسلام 1000 سال خواهد بود. ارقام دیگری نیز در زمانهای گوناگون مطرح شده است. (3) برخی از عارفان فاصله میان رحلت حضرت رسول اکرم، صلی الله علیه وآله، تا 1000 سال پس از آن را «روز محمدی » نامیده اند. (4) 2- بابا طاهر عریان که در حدود سال 1000 م. (برابر با 391 ق.) به دنیا آمده، می گوید: مو آن بحرم که در ظرف آمدستم چو نقطه بر سر حرف آمدستم به هر الفی الف قدی بر آیه الف قدم که در الف آمدستم 3- حکیم خاقانی شروانی می گوید: گویند که هر هزار سال از عالم آید به وجود اهل وفایی محرم آمد زین پیش و ما نزاده ز عدم آید پس از این و ما فرو رفته به غم (5) 4- از اواخر قرن نهم هجری این باور میان گروهی از مسلمانان پیدا شده بود که بدن حضرت رسول اکرم، صلی الله علیه وآله، تنها 1000 سال در قبر می ماند و نشانه های قیامت و قیام حضرت مهدی، علیه السلام، و ظهور دجال در قرن دهم خواهد بود. جلال الدین سیوطی، دانشمند بزرگ مصر (متوفای 930 ق.) که شاهد گسترش این گرایش بوده، نادرستی آن را در رساله ای به نام «الکشف عن مجاوزة هذه الامة الالف » اثبات کرده است (6) . 5- دروزیان لبنان معتقدند که الحاکم بامرالله، بنیانگذار آن فرقه که از پادشاهان فاطمی مصر بوده، در سال 411 ق. (1021 م.) بدون اینکه تکمه های لباسش باز شود، از میان آنها بیرون آمده و به آسمان رفته است. آنان می گویند وی 1000 سال پس از صعود خود، یعنی حدود بیست سال دیگر، به زمین باز خواهد گشت. 6- هنگامی که سال 1000 ق. نزدیک می شد، مدعیان بی شماری در کشورهای اسلامی پیدا شدند. اکبر شاه از پادشاهان مسلمان هندوستان مدعی شد که عمر اسلام از بعثت حضرت رسول اکرم، صلی الله علیه وآله، تا هزار سال است. وی می گفت: از آنجا که بعثت سیزده سال پیش از هجرت بوده، سیزده سال قبل از سال 1000 پایان اسلام است و نوبت به آیین تازه ای می رسد که وی آن را اعلام می کند. اکبر شاه به کمک یکی از دانشمندان عصر خود، با درهم آمیختن چند دین، چیزی به نام «دین الهی » یا «آیین اکبری » را پدید آورد و آن را بر مردم تحمیل کرد. این مکتب صلح کل (7) را تبلیغ می کرد و پس از درگذشت اکبر شاه، از رونق افتاد. 7- در سال 1260 ق. هنگامی که 1000 سال از وفات حضرت امام حسن عسکری، علیه السلام، گذشته بود، فردی به نام «سید علی محمد شیرازی » برخاست و مدعی شد که باب حضرت امام زمان، علیه السلام، است. او پس از چندی خود را مهدی منتظر خواند و سرانجام ادعای نبوت کرد. وی می گفت از سال 260 ق. که سال درگذشت امام یازدهم است، دوران فترت 1000 ساله ای آغاز شده و اکنون آن دوران پایان یافته و عصر جدیدی فرا رسیده است. همچنین او وجود امام دوازدهم را انکار کرد و گفت خود وی امام دوازدهم است. عبارات عجیب و غریبی را نیز ساخت و آنها را به عنوان وحی به مردم نشان داد. این فرد بابیگری پدید آورد و فتنه هایی کرد که در تاریخ ثبت شده است. علمای اسلام وی را دوبار محاکمه کردند. او در نخستین محاکمه، به علت احتمال جنون و نوشتن توبه نامه، تبرئه شد. وی توبه خود را شکست و باز هم آن نغمه ها را ساز کرد و به همین دلیل در محاکمه مجدد به اعدام محکوم گردید و در شهر تبریز به دار آویخته شد. بابیگری بعدا به بهاییگری تحول یافت. 8- در سال 1336 ش. کتابی به نام پیشگوییهای علمی قرآن و اعلام شروع هزاره آخر دنیا نوشته شخصی به نام دکتر سید صادق تقوی در تهران منتشر شد. در این کتاب 200 صفحه ای می خوانیم که واپسین هزاره جهان در سال 1331 ق. برابر با 1291 ش. و 1912 م. آغاز شده است. ششصد و شصت و شش دومین عدد کتاب مکاشفه یوحنا، عدد666، معروف به «عدد وحش » است که فکر بشر را به مدت تقریبا دو هزار سال مشغول کرده است: (8) ... و دیدم وحشی از دریا بالا می آید که ده شاخ و هفت سر دارد و بر شاخهایش ده افسر و بر سرهایش نامهای کفر است. و آن وحش را که دیدم مانند پلنگ بود و پایهایش مثل پای خرس و دهانش مثل دهان شیر و اژدها قوت خویش و تخت خود و قوت عظیمی به وی داد. و یکی از سرهایش را دیدم که تا به موت کشته شد و از آن زخم مهلک شفا یافت و تمامی جهان در پی این وحش در حیرت افتادند. و آن اژدها را که قدرت به وحش داده بود، پرستش کردند و وحش را سجده کرده، گفتند که کیست مثل وحش و کیست که با وی می تواند جنگ کند. و به وی دهانی داده شد که به کبر و کفر تکلم می کند و قدرتی به او اعطا شد که مدت چهل و دو ماه عمل کند. پس دهان خود را به کفر بر خدا گشود تا بر اسم او و خیمه او و سکنه آسمان کفر گوید. و به وی داده شد که با مقدسین جنگ کند و بر ایشان غلبه یابد و تسلط بر هر قبیله و قوم و زبان و امت بدو عطا شد. و جمیع ساکنان جهان، جز آنانی که نامهای ایشان در دفتر حیات بره ای که از بنای عالم ذبح شده بود مکتوب است، او را خواهند پرستید. اگر کسی گوش دارد بشنود. اگر کسی اسیر نماید به اسیری رود و اگر کسی به شمشیر قتل کند می باید او به شمشیر کشته گردد.در اینجاست صبر و ایمان مقدسین. و دیدم وحش دیگری را که از زمین بالا می آید و دو شاخ مثل شاخهای بره داشت و مانند اژدها تکلم می نمود. و با تمام قدرت وحش نخست در حضور وی عمل می کند و زمین و سکنه آن را بر این وا می دارد که وحش نخست را که از زخم مهلک شفا یافت بپرستید. و معجزات عظیمه به عمل می آورد تا آتش را نیز از آسمان در حضور مردم به زمین فرود آورد. و ساکنان زمین را گمراه می کند به آن معجزاتی که به وی داده شد که آنها را در حضور وحش بنماید و به ساکنان زمین می گوید که صورتی را از آن وحش که بعد از خوردن زخم شمشیر زیست نمود بسازند و به وی داده شد که آن صورت وحش را روح بخشد تا که صورت وحش سخن گوید و چنان کند که هر که صورت وحش را پرستش نکند، کشته گردد. و همه را از کبیر و صغیر و دولتمند و فقیر و غلام و آزاد بر این وا می دارد که بر دست راست یا بر پیشانی خود نشانی گذارند. و اینکه هیچ کس خرید و فروش نتواند کرد جز کسی که نشان یعنی اسم یا عدد اسم وحش را داشته باشد. در اینجا حکمت است پس هر که فهم دارد عدد وحش را بشمارد زیرا که عدد انسان است و عددش ششصد و شصت و شش است. (9) مفسران مسیحی همواره برای شناسایی وحش کتاب مکاشفه تلاش کرده و افرادی را نشان داده اند که نرون، قیصر آزاردهنده مسیحیان مناسبترین آنهاست. ترکیب عبری «نرون قسر» (یعنی «نرون قیصر») به حساب ابجد با666 برابر است. برخی از تفسیرهای دیگر عدد666 در ادامه مقاله خواهد آمد. در همه پیشگوییهای مربوط به آخرالزمان خبرهای وحشتناک و نگران کننده ای وجود دارد. وصف این فتنه ها در هودیت به گونه ای بود که در گذشته برخی از بزرگان یهود از ترس مقدمات ظهور موعود آخرالزمان، دعا می کردند خدا ظهور را در عصر آنان قرار ندهد! (10) درمیسحیت گفته می شود در آخرالزمان هنگامی که شیطان آزادی مجدد به دست می آورد، آشوب و ناامنی جهان را فرامی گیرد و ستمکارانی ظاهر می شوند و جنگهای خونینی در سراسر جهان درمی گیرد. مسلمانان نیز با استفاده از آیه شریفه: احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون (11) پیوسته نگران فتنه های آخرالزمان بوده اند و اصطلاح «فتنه » از آغاز اسلام در عرف مسلمانان بسیار رواج داشته است. در مجموعه های حدیثی قدیم جهان اسلام مانند صحیح بخاری که در قرن سوم هجری نوشته شده، بخشی به نام «کتاب الفتن » وجود دارد که از آشوبهای آخرالزمان سخن می گوید. این گونه احادیث «ملاحم » نامیده می شوند. ملاحم جمع «ملحمة » به معنای جنگ است. هرمجدون (12) جایی به نام «هرمجدون » به عنوان میدان جنگ آخرالزمان در کتاب مکاشفه 16:16 آمده است. هرمجدون برای مسیحیان بسیار اهمیت پیدا کرده است و کارشناسان حدس می زنند که در سال 2000 بیش از ده میلیون گردشگر به مناسبت ورود به هزاره جدید از این مکان دیدار کنند. دولت غاصب فلسطین نیز در آنجا پارکها و هتلهایی ساخته و شرایط را آماده کرده است. بازار گرم هزاره گرایی میان مسیحیان ساده دل، مبالغ هنگفتی را نصیب صهیونسیتها می کند. دجال (13) «دجال » در زبان عربی به معنای «آب طلا» است و به همین علت، افراد بسیار دروغگو که باطل را حق جلوه می دهند، «دجال » نامیده می شوند. دجال ستمکاری است که در آخرالزمان مردم را گمراه خواهد کرد و در هر سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام مطرح شده است. گاهی افرادی در هر سه جامعه دینی می گویند: دجال تولد یافته و زنده است. برای مثال گفته می شود: حضرت رسول اکرم، صلی الله علیه وآله، وی را دید و فرمود این دجال است که دنیا را پر از آشوب و فتنه می کند. نگرانی مردم از دجال بدان اندازه بود که خلیفه دوم هنگام فتح شام، از علمای اهل کتاب درباره دجال پرسید. نام دجال نزد افراد و جوامع دینی پیوسته مطرح بوده است و برخی از کتابها و فیلمها نام «دجال » را بر خود دارند. «دجال » لقب دغلبازی است که نزد یهودیان «آرمیلوس » و نزد مسلمانان «صائد بن صید» نامیده می شود. همچنین در اسلام فردی به نام «سفیانی » مطرح است و گاهی شخص او را نشان داده اند! برخی از فرقه های انجیلی (14) تشکیل دولت اسرائیل را نشانه ظهور عیسی می دانند و معتقدند برای شتاب دادن به ظهور، باید دست صهیونیستها را باز گذاشت. در مقابل این فرقه ها فرقه هایی هستند که با این افکار مبارزه می کنند، مانندUnderstanding (EMEU) Evangelicals for Middle East یعنی «پیروان انجیل برای فهم مساله خاورمیانه » که در سال 1986 م. بنیانگذاری شده است. نویسنده ای به نام دنالد واگنر کتابی را در ابطال آن افکار نوشته است. (15) در جستجوی دجال از گذشته های دور برخی از شخصیتهای دینی و سیاسی جوامع مسیحی، «دجال » معرفی شده اند; مخصوصا پاپها و پادشاهان اروپا هنگامی که با یکدیگر اختلاف پیدا می کردند، این عنوان را به یکدیگر نسبت می دادند. لوتر پس از آن که در برابر کلیسای کاتولیک قیام کرد و مورد تکفیر پاپ قرار گرفت، دستگاه پاپی را «دجال » نامید. اینک چند نمونه از نامزدهای بی شمار عنوان «دجال » یا «وحش نشاندار666»، آتش افروز و دغلبازی که مجروح می شود، ولی از خطر مرگ می رهد: - ناپلئون و هیتلر، به خاطر جنگ افروزی; - میخائیل گورباچف، به خاطر نشان ماه گرفتگی که بر پیشانی دارد; - هنری کیسینجر، وزیر خارجه اسبق امریکا که یک صهیونیست فریبکار است; - رنالد ریگان، رئیس جمهور امریکا و طراح «جنگ ستارگان » که نامهای 6 حرفی او Reagan) (Ronald Wilson نشان دهنده رمز666 است; - صدام، به سبب گردنکشی و عدم توجه به خواست جامعه جهانی هنگام اشغال کویت; - پاپ ژان پل دوم، مخصوصا به خاطر زخمی شدن بر اثر سوء قصدی که به جان وی شد و رفع خطر مرگ از او; همچنین برخی از تواناییهای جدید بشر، مانند شکستن هسته اتم، تسخیر فضا، اختراع ماهواره و طراحی شبکه های جهانی کامپیوتر نشانه یک تحول جهانی و ظهور دجال به شمار رفته است. گروهی نیز گفتند نشان «بار کد» بر بسته بندی اجناس همان «دجال » یا «وحش 666» است; زیرا در کتاب مکاشفه می خوانیم که آن وحش همه خرید و فروشها را در اختیار می گیرد. به توصیه این گروه، بارکد را باید نابود کرد. اینک عبارت کتاب مکاشفه یوحنا را مجددا می آوریم: هیچ کس خرید و فروش نتواند کرد جز کسی که نشان یعنی اسم یا عدد اسم وحش را داشته باشد. در اینجا حکمت است پس هر که فهم دارد عدد وحش را بشمارد زیرا که عدد انسان است و عددش ششصد و شصت و شش است (16) شور و هیجان سال 1000 و 2000 م. شور و هیجان انتظار بازگشت حضرت عیسی مسیح، علیه السلام، در حدود سال 1000 م. بالا گرفت. گروهی از مردم زندگی خود را تغییر داده، اموالشان را به فقرا بخشیدند. آنان از هر نظر آماده استقبال از حضرت عیسی، علیه السلام، بودند، ولی سال 1000 م. به آرامی گذشت. دوباره برای سال 1500 م. انتظاری پیش آمد. آن سال نیز بدون هیچ مساله ای پایان یافت. در آستانه سال 2000 م. نیز دیدیم که شور و التهاب و اشتیاق در جوامع مسیحی چه غوغایی به پا کرده بود. مسیحیان منتظر، بویژه در ایالات متحده امریکا، فرقه های مذهبی عجیب و غریبی درست کرده و به رسوم و آیینهای شگفت آوری روی آورده بودند. برخی از این فرقه ها برای پیوستن به حضرت عیسی، علیه السلام، خودکشی کردند. فرقه هایی نیز از پیامهای «بانوی فاتیما» در1917م. الهام گرفتند. رسانه ها نیز مسائل و بحرانهای این فرقه ها را گزارش می کردند و طبعا برای فرارسیدن زمان نومیدی و سرخوردگی آنان پس از سال 2000، باید منتظر اخبار اندوهباری باشیم. مرکز مطالعات هزاره ای (17) درایالات ماساچوست امریکا به پژوهش در این امور پرداخته بود. سایت کامپیوتری این مرکز یک ساعت و تقویم الکترونیک کم شونده را به کار گرفته بود که به سوی ساعت صفر ظهور، یعنی آغاز سال 2000، حرکت کرد و نشان داد که چند روز و چند ساعت و چند دقیقه و چند ثانیه تا آمدن حضرت عیسی مسیح، علیه السلام، باقی مانده است. مانند این ساعتها و تقویمهای کم شونده، به شکل تابلوهای بزرگی، در برخی از چهار راههای شهرهای بزرگ در کشورهای مسیحی نیز نصب شده بود. نتیجه بازی با اعداد 1000 و666 و پدید آمدن بحران برای شخص حسابگر و جامعه او سابقه ای دراز دارد. آیندگان بدون عبرت گرفتن از اشتباه گذشتگان، همان راه را با قدمهای استوار می گیرند و می روند! چهار سال پیش، هنگامی که روز6/6/1996 نزدیک می شد، به علت ردیف شدن سه عدد6، گروه بزرگی از ساده دلان برای پدید آمدن تحول بزرگی در جهان، خود را آماده کرده بودند. برخی افراد نیز عدد666 در عدد3 ضرب کردند و در نتیجه، سال 1998 را سرنوشت ساز دانستند. سال 1999 نیز برای پیشگویان بسیار مهم است، مخصوصا به علت اینکه هرگاه 999 را وارونه کنیم،666 می شود! اکنون نیز عدد 1000 را بر سال 2000 تطبیق می دهند! این بازیها و بحرانهای مربوط به آن در جوامع مختلف دیده می شود و نمونه ای از آن در آغاز سال 1400 ق. واقع شد. در آن زمان، کسانی با تسخیر مسجدالحرام، ظهور موعود اسلام را اعلام کردند. درگیری مسلحانه این گروه با نیروهای امنیتی دو هفته طول کشید و خرابیهای بسیاری در آن مکان بسیار مقدس پدید آمد. حضرات ائمه طاهرین، علیهم السلام، از این حسابگریها نکوهش کرده و در مورد «وقت گذاری » برای روز رهایی، هشدار داده و فرموده اند: کذب الوقاتون. ما نیز به پیروی از رهبران الهی، موظفیم ساده دلان امت اسلام را آگاه کنیم و آنان را از گرفتار شدن به این توهمات و افتادن در دام پیشگویان حرفه ای برحذر داریم. پی نوشتها: 1. «خدا امور این جهان را از آسمان به سوی زمین تدبیر می کند; سپس در روزی به سوی او بالا می رود که مقدار آن هزار سال از سالهایی است که شما می شمارید.» (سوره سجده، آیه 5) 2. سوره معارج، آیه 4. 3. مدت عمر اسلام در برخی از کتابهای تفسیر (ذیل آیه سوره سجده) و در آغاز برخی از کتابهای تاریخ اسلام مانند تاریخ طبری مطرح شده است. 4. ابن خلدون، المقدمة، (بیروت: 1981)، ص 413. 5. دیوان خاقانی شروانی، به کوشش دکتر سید ضیاءالدین سجادی، (تهران: 1374)، ص 725. خاقانی در مجاورت مسیحیان می زیسته و قصیده حبسیه وی که گاهی «ترسائیه » نیز خوانده می شود، نشان دهنده آگاهی ژرف وی از باورهای مسیحیان است. 6. این رساله در مجموعه ای به نام «الحاوی للفتاوی » به سال 1995 در مصر به چاپ رسیده است. 7. Pluralism 8. قرآن مجید در سوره نمل، آیه 82 و83، هنگام بحث از رجعت، به «دابة الارض » اشاره می کند. 9. مکاشفه یوحنا13:1-18 10. انتظار مسیحا در آیین یهود، ص 62. 11. «آیا مردم گمان می کنند همین که بگویند: ایمان آوردیم، به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد.» (سوره عنکبوت، آیه 2) 12. Armageddon 13. Antichrist 14. Evangelicals 15. Donald E. Wagner, Anxious for Armageddon, (Herald press, 1995). 16. مکاشفه یوحنا13:17-18. 123
نظرات (1)
جمعه 7 / 4برچسب:, :: 9:26 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
در کتاب معروف زرتشتیان به نام"زند" آمده است: «بعد از نصرت و یاری ایزدان و نابودی نسل اهریمنان عالم به سعادت اصلی خود میرسد و فرزندان آدم بر کرسی سعادت و برکت خواهند نشست.»"جاماسب" در کتاب "جاماسبنامه" از زرتشت نقل کرد که فرمود: «مردی از سرزمین تازیان از ذریه هاشم خروج خواهد کرد٬ او مردی بزرگ سر٬با جسمی عظیم٬ساقی طولانی٬بر دین جدش و با لشکری فراوان رو به ایران خواهد نمود.» در همین کتاب بعد از بشارت به نبوت رسول اکرم(ص) میگوید: «و از ذریه دختر آن پیامبر که به خورشید عالم و شاه زمان معروف است٬مردی به خلافت خواهد رسید که در دنیا به حکم یزدان حکم خواهد نمود٬ او آخرین خلیفه آن پیامبر در وسط عالم یعنی در مکه است٬ و دولتش تا روز قیامت دوام خواهد داشت.» در کتاب"زند بهمن یسن"(شرح کتاب اوستا از کلام جاماسب ازقول استادش زرتشت):«قبل از ظهور "سوشیانس"خلف وعده ٬دروغ٬بی دینی و بی بندوباری در عالم گسترش می یابد٬مردم از خداوند دور شده و ظلم و فساد عالم را فرا می گیرد.این امور٬احوال عالم را دگرگون کرده و زمینه را برای ظهور منجی جهانی آماده میکند و علائمی که هنگام ظهور اتفاق می افتد عبارت است از حادثه عجیب و غریبی که در آسمان ظاهر میشود که دلالت بر آمدن"خردشهرایزد"دارد.ملائکه از طرف مشرق و مغرب به اذن او فرستاده میشوند تا خبر ها و اعلان ها را به عالم برسانند.» ونیز در کتاب"زند بهمن یسن" میخوانیم:«...و بعد از آن سوشیانس عالم را پاک خواهد نمود٬آنگاه قیامت برپا خواهد شد» در همین کتاب در تفسیر کلمه سوشیانس آمده است: «سوشیانس آخرین کسی است که می آید و زردشت را در عالم نجات خواهد داد.»123
نظرات (0)
باورهای یهودی به مساله ظهور منجی، و زمان موعود، در بسیاری از معادلات و رفتارهای سیاسی نقش تعیین کننده ای داشته و منجر به واکنشها و کشمکشهای بسیار این قوم با اقوام و مکاتب دیگر شده است. چرا که از سویی باور آئینی قوم یهود به مساله ظهور موعود از یک حقیقت واحد سرچشمه گرفته، اما از سویی القاء تفکرات یک سویه، مغرضانه، و نژاد پرستانه عالمان و سیاستگذاران این قوم، منجر به گل آلود شدن و تیره گی این اندیشه شده است.روایت تاریخ به این مهم اذعان دارد که تفکر انتظار در قوم یهود به عنوان یک نگرش بسیط تاریخی در همه ادوار این قومیت به شکلی ظهور و بروز داشته است. از زمانی که قوم بنی اسرائیل زیر یوغ اسارت و بردگی فرعونیان در انتظار حضرت موسی، پیامبر قوم یهود به سر می بردند، تا زمانی که بعد از 300 سال آوارگی و بیابانگردی، در شبه جزیره عربستان و شهر یثرب به عنوان نشانه های جغرافیایی ظهور آخرین پیامبر الهی مسکن گزیدند.هر چند این قومیت در امتحان الهی انتظار این دو پیامبر بزرگ الهی مردود شدند، ولی با این حال همین نگرش تنگ نظرانه را از پیشینیان خود به ارث برده و با جمودی نا آگاهانه و تفکری قشری و کاملا قومی هم اکنون نیز مدعی ظهور یسوع یا همان عیسای نبی می باشند. در این نوشتار، و آنچه بعد از این خواهد آمد، بر آن شده ایم که تفکرات منجی گرایانه این قومیت را مورد تحلیل و واکاوی قرار دهیم و با بازشناسی تفکرات ناب و اصیل اندیشه های یهود در محور انتظار موعود، دامنه این تفکرات را از آلودگیهای انحراف و بدعت های خود ساخته جدا سازیم. از این رو این نوشتار با رویکرد جریان شناسی تاریخی و دینی در حوزه انتظار تقدیم حضور شما عزیزان خواهد شد. 1- تعاملات تاریخی ظهور موسی(علیه السلام) و قوم یهود: حضرت موسی بن عمران، از نوادگان حضرت یعقوب(علیه السلام) و از خاندان بنی اسرائیل است؛ بنی‌اسرائیل در سرزمین مصر زندگی می‌کردند، آنان از هنگامی در آن جا مستقر شدند، که حضرت یوسف(علیه السلام) پدر و برادرانش را به آن سرزمین دعوت کرد. زندگی «بنی اسرائیل» در سرزمین مصر با احترام و شرافت سپری می‌شد و جمعیت آنان رو به افزایش بود، اما رفته رفته، برای بنی‌اسرائیل محدودیت ایجاد کرده، و آنان را ضعیف ساختند. و زمانی که «فرعون» به سلطنت رسید بنی‌اسرائیل را به شدت خوار و ذلیل ساخت و برای حفظ تخت و تاج خود نوزادهای پسر بنی اسرائیل را می کشت. در این محیط وحشتناک، حضرت موسی(علیه السلام) از پدری به نام «عمران» و مادری به نام «یوکابد» متولد شد.و به لطف خداوند نه تنها ازکشته شدن نجات یافت، بلکه دوران کودکی خود را در کاخ «فرعون» گذراند تا به سن جوانی رسید. آ ن‌گاه روانه شهر «مدین» شده و با یکی از دختران شعیب(علیه السلام) ازدواج کرد و پس از حدود ده سال، بار دیگر به سوی مصر آمد، به هنگام بازگشت به مصر در میان راه به پیامبری مبعوث شد. و برای دعوت فرعون به سوی توحید و هدایت قومش مأموریت یافت.(1)از اولین روزهای حیات یهود و رحلت موسی (علیه السلام) تا زمانی که شهر اورشلیم در سال 70 میلادی توسط رومیها از بین رفت، انتظار ظهور ”مسیح”؛ در بین قوم یهود افزایش می یافت. این انتظار ناشی از پاره ای از آیات تورات بود که نوید ظهور مردی عادل در آخرالزمان را می داد و از سوی دیگر حوادث رفته بر یهود توجه آنان را به این بخش از تورات جلب می کرد.یهودیان آواره و یهودیان فلسطین در اعتقاد به مسیح تفاوتی با یکدیگر نداشتند. آنها معتقد بودند ”مردی از نسل داوود، یا از آسمان فرا خواهد آمد و نخست قوم یهود را از ستم دیگران خواهد رهانید و سپس همه اقوام را به سعادت و صلاح خواهد کشید. ولی ظهور مسیح هنگامی خواهد بود که یهود انسانها را آماده و در خور بیند پس باید به امید ظهور مسیح منتظر، با زهد زیست. (2) یهود اعتقادی محکم یافته بود که روزی ناجی او خواهد آمد و به تبع نفوذ اندیشه "نژاد پرستانه”؛ و باور سختی که به آنها احساس ”قومی برگزیده”؛ را داده بود، مسیح را تنها نجات دهنده خود می دانست. چنانکه در آثار ”دانیال نبی”؛ و دیگر آثار، سخنان بسیاری درباره مکاشفات ویژه و مختصات ناجی موعود آمده است. اخبار رسیده از طریق تورات و دیگر انبیای بنی اسرائیل حکایت از آن می کند که نوید دستیابی به "مدینه فاضله دینی”؛ به صورت تام و تمام به یهود داده نشده است بلکه، آنها می باید ضمن اقرار آوردن به بعثت موسی (علیه السلام) و عمل به احکام و فرمانهای او منتظر فرا رسیدن لحظه ظهور منجی شوند و با گردن نهادن به فرمان تورات، در زمره منتطران موعود قرار گیرند، نکته قابل توجه آن است که در میان آثار آنان مشخصات کامل ناجی و مختصات عصری که او در آن قیام خواهد کرد آمده بود، با همه ویژگی های شهر و سرزمینی که بعد از ظهورش به وجود خواهد آمد. 2- بررسی نظریه و رفتار شناسی انتظار موعود در قوم یهود به عقیده ویل دورانت ،«دورنمایی از این جهان نوین و ظهور مسیحا، چنانکه در آثار دانیال و دیگر نویسندگان هم سلیقه او مسطور است از بیان این معنی که در آخر الزمان، حق تعالی جهان را دگرگون خواهد فرمود و صلحا و ابرار، از ظلمه و اشرار جدا خواهند شد. و این روزگار پر از ظلم و ... به پایان خواهد رسید» (3 در متون عهد عتیق و بشارت های پیامبران بنی اسرائیل به استعاره از شخصی خبر دادند که برخی از آرزوهای قوم یهود در را برآورده می سازد که جامعه یهودی از آن به عنوان منجی یاد می کردند. در سفر اعداد نیز به استعاره از طلوع ستاره ای از سلاله ی یعقوب و عصایی که پس از برخاستن فتنه گران را هلاک خواهد ساخت، خبر داده شده است. مسیحایی‌ که جامعه یهودی‌ انتظار می‌کشد، منجی‌ای‌ است‌ که‌ به‌ خونخواهی‌ یهودیانی‌ که‌ اسیر گشته‌، رنج‌ کشیده‌ و کشته‌ شده‌اند، به‌ پا می‌خیزد و آرزوی‌ دیرینه‌ی‌ جامعه‌ی‌ یهودی‌، پیامبران‌ و پادشاهانش‌ را برآورده‌ می‌سازد و دشمنان و فاسدان را هلاک می سازد. او با شمشیر خود، طعم‌ِ تلخِ‌ قهرِ خداوند را به‌ دشمنان‌ چشانیده‌ و با وقار و شکوه‌، تاج‌ پادشاهی‌ را بر سر گذاشته‌ و همگی‌ را تحت‌ فرمان ‌خود بیرون‌ می‌آورد.آن‌ تجلی‌ غرور قوم‌ یهود در مقابل‌ تمامی‌ ذلت‌ها و خفت‌های‌ کشیده‌ و شکست‌ها و امیدهای‌ به‌ یأس‌ نشسته‌ است‌. مستر هاکس نویسنده معروف کتاب «قاموس مقدّس»، قبل از اینکه به مساله ظهور منجی و سیر بپردازد ؛ درباره شیوع اعتقاد به ظهور، و انتظار پیدایش «منجی بزرگ جهانی» در میان قوم «یهود» چنین می نویسد:«عبرانیان منتظر قدوم مبارک «مسیح» نسلاً بعد نسل بودند، و وعده آن وجود مبارک... مکرّراً در «زبور» و کتب انبیا، علی الخصوص، در کتاب «اشعیا» داده شده است. تا وقتی که «یحیای تعمید دهنده» آمده، به قدوم مبارک وی بشارت داد، لیکن «یهود» آن نبوآت (پیشگوییها) را نفهمیده با خود همی اندیشیدند که «مسیح» (سلطان زمان) خواهد شد، و ایشان را از دست جور پیشگان و ظالمان رهایی خواهد داد، و به اعلا درجه مجد و جلال ترقّی خواهد کرد». (4) نویسنده کتاب «قاموس کتاب مقدس» در کتاب خود از علویان، زبان به شکایت می‌گشاید که دعوت عیسای مسیح را بعد از آن همه اشتیاق و انتظار، سرانجام نپذیرفتند و او را مسیح واقعی نپنداشتند و او را با مسیح موعودی که سلطان زمان خواهد بود و منجی واپسین و مژده‌اش را کتاب مقدسشان داده بود و سالها در انتظارش در التهاب سوزان لحظه شماری می‌کردند، مطابق نیافتند، از این رو، با او به دشمنی برخاستند، حتی وی را جنایتکار به ملت اسرائیل و تعالیمش را ضد آرمان اساسی کتاب مقدس و «عهد عتیق» (تورات و ملحقات آن) دانستند ، ناچار به محاکمه‌اش فراخواندند و به اعدام محکومش کردند.و مسیحیان ، با این که حضرت عیسی (علیه‌السلام) را «مسیح موعود» یهودیان دانستند، چون نسبت به پیروی او احساس ناتمامی می‌کردند، یکباره امیدشان از «زمان حال» برکنده شد، حماسة انتظار را از سرگرفته و در انتظار «مسیح» و بازگشت وی از آسمان در پایان جهان نشستند.(5) با این همه مشهود است که این نوع دکترین انتظار در اندیشه های قوم بنی اسرائیل، حکایت از باورهای نژاد پرستانه ایست که با گوشت و خون و پوست قوم یهود در هم آمیخته و حتی منجی آخرالزمانی قوم یهود هم به ناچار حتما باید از طبقه اشراف وبزرگان بنی اسرائیل باشد.با این که نشانه های یافته شده در تورات، با دو پیامبر وعده داده شده حضرت عیسی و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) در تاریخ یهود کاملا منطبق بود ،باز هم نتوانست شعله ناسیونالیسم دینی را در یهود فرو نشانده و آنها را از عناد و لجبازی باز دارد.در نتیجه اخلال در امر تبلیغ دین راستین در قوم یهود با موانعی رو برو شد که حتی پیامبران اولوالعزم را از گزند خویش مصون نمی گذاشت. نمونه این رفتارها را می توان به خدعه ها و مانع تراشیهای مکرر در مقابل رسالت حضرت عیسی ،به قتل رساندن 70 پیامبر از بنی اسرائیل در یک شبانه روز،و دسیسه چینی برای به قتل رساندن پیامبر اسلام اشاره نمود. جالب توجه اینست که قرآن کریم قوم یهود را اولین قوم در عرصه انتظار پیامبر آخرالزمانی معرفی میکند . بنابر روایت قرآن با اینکه قوم یهود از300 سال قبل از بعثت با بررسی نمودن محدوده جغرافیایی ظهور آخرین پیامبر از صحرای سینا به سرزمین عربستان مهاجرت کرده ودر نزدیکی یثرب ساکن شده بودند، به محض اینکه مشاهده نمودند که نشانیهای پیامبر آخرالزمان در کودکی عرب و غیر اسرائیلیست از همان طفولیت نقشه قتل رسول خدا را پایه ریزی کردند که آیاتی از قرآن کریم به این مهم اشاره دارد. سید حامد حسینی پی نوشتها: 1- آشنایی با معارف قرآن تفسیر موضوعی1- قصه‌های قرآن، ص205وص206 2- تاریخ جامع ادیان- جان ناس- ص 641. 3- خورشید مغرب، محمدرضا، حکیمی، ص56. 4- قاموس کتاب مقدس- مستر هاکس- ص806 و ص219 5- مراجعه شود به قران کریم سوره بقره آیات 83-92 منبع:تبیان123
نظرات (0)
پنج شنبه 6 / 4برچسب:, :: 13:38 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
ظهور حضرت حجت(عج) از اموري است كه در اسلام نسبت به آنها به شدت تأكيد شده و در حتميت آن ذره اي شك و شبهه وجود ندارد. پيش از اين گفتيم كه در آياتي نظير آية 55 سورة نور، خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است كه فرمانرواي زمين گردند و بر آن سيطره يابند. صحبت كردن از حضرت مهدي(ع) و نشانه هاي ظهور ايشان در واقع صحبت كردن از حوادثي است كه بناست در آينده اتفاق بيفتد و لذا بجاست كه از خود بپرسيم: اگر در مورد احاديث نقل شده در اين زمينه بررسي اسناد صورت گرفت و مطمئن شديم كه آنها از معصوم(ع) صادر شده است، آيا مي توان مطمئن بود كه حتماً همة آن حوادث آن گونه كه در روايات شريف ما آمده اند وقوع يابند؟ پاسخ به اين پرسش در كتب عقيدتي و فلسفي تحت عنوان «بداء» داده مي شود كه طي اين بخش از مطالب به آن مي پردازيم. «بداء» در لغت به معناي ظهور و روشن شدن پس از مخفي بودن چيزي است و اصطلاحاً به روشن شدن چيزي پس از مخفي بودن از مردم اطلاق مي شود؛ بدين معنا كه خداوند متعال بنا بر مصلحتي، مسئله اي را از زبان پيامبر يا ولي اي از اولياي خويش به گونه اي تبيين مي كند و سپس در مقام عمل و ظهور و بروز، غير آن را به مردم نشان مي دهد. در قرآن آمده است: خداوند هر چه را بخواهد محو يا اثبات مي كند در حالي كه ام الكتاب نزد اوست و خود مي داند عاقبت هر چيزي چيست.1 و در آيه اي ديگر: و بدالهم سيّئات ما كسبوا.2 بدي هايي را خود كسب كرده بودند و براي آنها مخفي بود برايشان نمايان شد. يا: ثمّ بدالهم من بعد ما رأؤا الآيات.3 پس از آنكه نشانه ها را ديدند حقيقت امر بر آنها روشن شد. اين ظهور پس از خفا، تنها براي انسان رخ مي دهد و در مورد خداوند متعال ابداً صدق نمي كند وگرنه لازمه اش اين است كه خداوند نسبت به آن موضوع جهل داشته باشد كه اين امر محالي است. خداوند، چنانكه قرآن كريم مي فرمايد به همه چيز آگاه و داناست 4 و نسبت به همه چيز در همة زمان ها و مكان ها چه حاضر باشند و چه غايب، چه موجود باشند و چه فاني و چه در آينده به وجود بيايند، علم حضوري دارد. قرآن كريم در اين زمينه مي فرمايد: هيچ چيزي در آسمان و زمين از نظر خداوند متعال مخفي نمي شود.5 از همين روست كه مسئلة بداء و ظاهر كردن آن امر مخفي به خداوند نسبت داده مي شود: و بدالهم من الله مالم يكونوا يحتسبون.6 خداوند آنچه را گمان نمي كردند، براي آنها ظاهر كرد. براساس آية:خداوند چيزي را كه از آنِ مردمي است دگرگون نكند تا آن مردم خود دگرگون شوند.7 و با استفاده از ديگر آيات و روايات مي توان چنين برداشت كرد كه برخي اعمال حسنه نظير: صدقه، احسان به ديگران، صلة رحم، نيكي به پدر و مادر، استغفار و توبه، شكر نعمت و اداي حقّ آن و... سرنوشت شخص را تغيير داده و رزق و عمر و بركت زندگي اش را افزايش مي دهد، همان طور كه اعمال بد و ناشايست اثر عكس آن را بر زندگي شخص مي گذارد. پيش از شرح اين عبارت كه بداء در حقيقت ظاهر شدن چيزي است كه از ناحية خداوند متعال براي مردم مخفي و براي خودش مشخص بود، لازم است يادآور شويم كه خداوند متعال بنا بر آيات قرآن دو لوح دارد: الف) لوح محفوظ لوحي كه آنچه در آن نوشته مي شود؛ پاك نشده و مقدّرات آن تغيير نمي يابند؛ چون مطابق با علم الهي است: بَل هُوَ قُرآنٌ مَجيدٌ في لَوحٍ مَحفوظٍ.8 بلكه آن قرآن مجيدي است كه در لوح محفوظ ثبت گرديده است. ب) لوح محو و اثبات بنا بر شرايط و سنني از سنت هاي الهي، سرنوشت شخص يا جرياني به شكلي خاص مي شود، با از بين رفتن آن سنت ها يا مطرح شدن سنت هاي جديد سرنوشت آن شخص يا آن جريان تحت الشعاع سنت هاي جديد قرار مي گيرد. به عنوان مثال بناست كه شخص در سن 20 سالگي فوت كند امّا به واسطة صلة رحم يا صدقه اي كه مي دهد، 30 سال به عمرش اضافه مي شود و تا 50 سالگي زنده مي ماند يا به عكس، آن شخص بناست 50 سال عمر كند به واسطة گناه كبيره اي خاص، 30 سال از عمرش كاسته مي شود در همان 20 سالگي مي ميرد. كه البته خداوند متعال از اوّل مي دانست كه بناست اوّلي 50 سال و دومي 20 سال عمر كند ولي براي روشن شدن اين سنت هاي الهي مطلب به اين شكل از زبان پيامبران يا اولياي الهي(ع) بيان مي شود. در قرآن كريم هم آمده است: يمحوا الله ما يشاء و يثبت و عنده امّ الكتاب.9 يا اين آيه: آنگاه مدتي را [براي شما عمر] مقرّر داشت و اجل حتمي نزد اوست.10 با توجه به اين دو لوح و مطالبي كه تا به حال به آنها پرداختيم، اين پرسش به ذهن مي رسد كه: آيا ظهور حضرت مهدي(ع) و نشانه هايي كه براي آن بيان شده است، در لوح محفوظ اند يا محو و اثبات. به عبارت ديگر آيا ممكن است اصلاً مسئله اي به نام ظهور ايشان تا آخر عمر بشريت و هستي اتفاق نيفتد يا ظهور بدون تحقّق نشانه ها رخ دهد يا همة نشانه ها بايد رخ دهند؟ در پاسخ به اين پرسش بايد نشانه هاي ظهور را به دو دسته تقسيم كنيم: 1. امور و علايم مشروط 2. امور و علايم حتمي. آنگونه كه امام باقر(ع) امور را به موقوفه و حتميه11 و امام صادق(ع) به حتمي12 و غير حتمي تقسيم كرده اند. مسئلة بداء هم در چهار زمينه با موضوع ظهور حضرت مهدي(ع) ارتباط مي يابد: 1. نشانه هاي مشروط و غير حتمي ظهور جز نشانه هايي كه صراحتاً در احاديث به حتمي بودن آنها اشاره شده است، بقية نشانه هاي ظهور همگي از امور موقوفه به شمار مي روند، چنانكه بزرگاني مانند شيخ مفيد، شيخ صدوق و شيخ طوسي بدان تصريح كرده اند. بدين معنا كه به جز نشانه هاي حتمي ظهور بقية آنها بنا بر مشيت و ارادة الهي ممكن است دچار تغيير و تبديل، تقدّم يا تأخّر شوند. به عبارت ديگر آنها از جمله امور لوح محو و اثبات به حساب مي آيند و ممكن است با تغيير و تبديل در شرايط آنها و عوض شدن علل رخ دادن آنها به گونة ديگري پديد آيند يا اصلاً رخ ندهند. البته بسياري از رويدادهايي كه در احاديث ما به آنها اشاره شده است تا كنون اتفاق افتاده اند و دچار بداء در اصل تحقّق خويش نشده اند. مثلاً اگر در حديث به نزول بلايي (مشروط) اشاره شده باشد به واسطة توسل و استغفار مؤمنان و مسلمانان ممكن است در نزول آن تأخير رخ دهد يا اصلاً چنين بلايي به جهت عظمت عمل صالح ايشان نازل نشود يا اينكه با برخي اعمال صالح يا ناصالح ظهور حضرت را دچار تعجيل يا تأخير كنند. شايد بتوان علت بيان چنين اخباري را اين دانست كه اگر مسئله به اين شكل تبيين نمي شد، مؤمنان هم از احتمال حدوث آن حادثه باخبر نمي شدند و بدان مبتلا مي گشتند امّا پس از صدور حديث از ناحية معصوم(ع) و آگاه شدن مؤمنان و مسلمانان از آن، با دعا و توسل و استغفار از پديد آمدن چنان حادثة ناگواري ممانعت به عمل آورند يا سبب حدوث اتفاقي خوشايند شوند. البته فراموش نكنيم كه عكس اين مطلب هم كاملاً صادق است به اين معنا كه شخص معصوم(ع) با اعلام نزول بلا و علّت آن، حجت را بر مردم تمام مي كنند كه شما با وجود آنكه مي توانستيد، آن بلا را از خويش دفع نكرديد يا فلان خير را به سوي خويش جلب ننموديد و از همين روست كه روايت شده است: خداوند متعال، به چيزي مثل بداء عبادت نشده است.13 2. علايم ظهور و امور حتمي پنج مورد از نشانه هاي ظهور در بسياري از روايات كه از حدّ تواتر گذشته است؛ از جمله نشانه هاي حتمي ظهور برشمرده شده اند: خروج سيّد خراساني و يماني، نداي آسماني مبني بر حقّانيت حضرت مهدي(ع)، شهادت نفس زكيّه و فرو رفتن سپاهيان سفياني در منطقة بيداء (بيابان بين مدينه و مكّه).14 اين نشانه هاي پنج گانه را احاديث از علايم حتمي شمرده و هيچ گونه احتمال بدايي در مورد تحقّق آنها نداده اند وگرنه خلاف حتمي بودن آنها مي شد. اين نشانه ها شديداً با مسئلة ظهور ارتباط داشته و همگي مقارن ظهور رخ خواهند داد ان شاءالله. بزرگواراني چون مرحوم آيت الله خويي در پاسخ به نويسندة كتاب سفياني و علامات ظهور15، علّامه سيّد جعفر مرتضي عاملي، در كتاب خويش و شيخ طوسي، در غيبت خويش16 نسبت به اين موضوع تصريح و اذعان كرده اند كه: هر چند بنابر تغيير مصلحت ها با تغيير شروط اخباري كه به حوادث آينده مي پردازند، ممكن است دچار تغيير و تبديل شوند؛ جز آنكه روايت تصريح كرده باشد كه وقوع آن جريان حتمي است كه (با توجه به اعتماد ما به معصومين(ع)) ما هم يقين به حدوث آنها در آينده پيدا مي كنيم و قاطعانه مي گوييم در آينده چنين خواهد شد.17 اشكال اساسي كه به اين نظر گرفته مي شود؛ متكي به حديثي است كه نعماني در كتاب خويش آورده است كه: ابوهاشم داوود بن قاسم جعفري گفته است: نزد امام جواد(ع) بوديم و صحبت از حتمي بودن آمدن سفياني شد، از آن حضرت پرسيدم: آيا در مورد امور حتمي هم بداء رخ مي دهد؟ فرمودند: آري. گفتم: مي ترسم در مورد خود حضرت مهدي(ع) بداء رخ دهد. حضرت فرمودند: ظهور حضرت مهدي(ع) وعدة الهي است و خداوند خلف وعده نمي كند.18 علّامه مجلسي، هم در بحارالانوار پس از نقل اين حديث اين توضيح را اضافه كرده اند كه: شايد محتوم، معاني مختلفي داشته باشد كه با توجه به اختلاف در تعاريف ممكن است در مورد برخي از آنها بداء رخ بدهد. مضاف بر اينكه شايد منظور از بداء در مورد خصوصيات آن حادثة محتوم و حتمي باشد و نه اصل تحقّق آن، كه مثلاً پيش از زوال حكومت بني عباس سفياني جنبش هاي خويش را آغاز مي كند.19 اين فرضيه چندان قابل قبول نيست؛ زيرا در صورت پذيرفتن آن، چه فرقي بين حتمي و غير حتمي خواهد بود؟ مضاف بر اينكه روايت مورد بحث ما از حيث سند، ضعيف است.20 در ضمن نمي توان از آن همه حديث و روايتي كه به شدت بر حتمي بودن اين پنج نشانه و امتناع احتمال رخ دادن بداء در آنها تأكيد مي كنند، چشم پوشي كرد و به احاديث انگشت شماري از اين دسته تمسك نمود؛ چون ممكن است در شرايط خاصي (به فرض قوت و اعتبار سندي آنها) معصوم(ع) مجبور شده باشند از روي تقيه، چنين سخني بگويند. عبدالملك بن اعين گويد: به امام باقر(ع) در مورد حضرت مهدي(ع) گفتم: مي ترسم كه زود بيايند و سفياني نباشد. حضرت فرمودند: والله نه. سفياني از حتمياتي است كه حتماً خواهد آمد.21 امور يا موقوفه اند يا حتميه كه سفياني از دستة حتمياتي است كه حتماً خواهد بود.22 يا امام صادق(ع) فرمودند: از حتمياتي كه پيش از قيام حضرت مهدي(ع) خواهند بود اينهاست: شورش سفياني، فرو رفتن در بيداء، شهادت نفس زكيّه و منادي كه از آسمان ندا در دهد.23 حمران بن اعين از امام باقر(ع) راجع به آية: ثمّ قضي اجلاً و اجلٌ مسمّي عنده؛24 مي پرسد. حضرت مي فرمايند: دو اجل وجود دارد: محتوم و موقوف. - محتوم چيست؟ - جز آن نخواهد شد. - و موقوف؟ - مشيت الهي در رابطة آن جاري مي شود. - اميدوارم كه سفياني جزء موقوف ها باشد. - والله كه نه و از محتومات است. 25 3. بداء و قيام حضرت مهدي(ع) ظهور حضرت حجت(ع) از اموري است كه در اسلام نسبت به آنها به شدت تأكيد شده و در حتميت آن ذره اي شك و شبهه وجود ندارد. پيش از اين گفتيم كه در آياتي نظير آية 55 سورة نور، خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است كه فرمانرواي زمين گردند و بر آن سيطره يابند كه چنين واقعه اي در تمام طول تاريخ تا كنون اتفاق نيفتاده است و از آنجا كه « ان الله لا يخلف المعياد»26 و خداوند در وعدة خويش تخلف نمي كند، در آينده اي دور يا نزديك حتماً چنين اتفاقي خواهد افتاد. ان شاء الله. علاوه بر اينكه در موارد بسياري رسول مكرم اسلام(ص) و معصومين(ع) شديداً تأكيد نموده اند كه: حتي اگر از عمر هستي بيش از يك روز باقي نمانده باشد، خداوند آن قدر اين روز را طولاني مي كند كه حضرت مهدي(ع) ظهور كرده و جهان را مملو از قسط و عدل گردانند.27 4. تعيين زمان ظهور حضرت مهدي(ع) بسياري از روايات، ما را از توقيت (مشخص كردن زمان ظهور) يا تعيين محدودة زماني براي ظهور حضرت به شدت نهي كرده اند و شيعيان را امر كرده اند كه هر كه را چنين كرد تكذيب كنند و دروغ گو بشمارند؛ زيرا اين مطلب در زمرة اسرار الهي است و كسي آن را نمي داند؛ امام صادق(ع) به محمدبن مسلم فرمودند: محمد! اگر كسي وقتي از جانب ما براي ظهور حضرت مهدي(ع) نقل كرد، از تكذيب كردن او نترس! چرا كه ما براي احدي تعيين وقت نمي كنيم.28 وقتي فضيل از امام باقر(ع) مي پرسد كه آيا اين مسئله وقت مشخص دارد؟ حضرت سه مرتبه مي فرمايند: «آنها كه وقت تعيين مي كنند دروغ مي گويند».29 يكي از ياران امام ششم(ع) به ايشان عرضه مي دارد: اين مسئله اي كه چشم انتظارش هستيم كي خواهد آمد؟ حضرت مي فرمايند: اي مهزم! آنها كه وقت تعيين كنند دروغ مي گويند، آنها كه عجله كنند هلاك مي شوند و آنها كه تسليم امر خداوند باشند نجات مي يابند و به سوي ما باز مي گردند.30 آنگونه كه از احاديث برمي آيد، ظهور حضرت حجت(ص) از جمله اموري است كه خداوند متعال آن را از مردم پنهان نموده است و هر زمان كه خداوند تبارك و تعالي اراده كنند و شرايط و علل فراهم و مناسب باشد؛ زمين را از بركات وجودي آن امام همام(ع) بهره مند خواهند نمود. البته نهي از تعيين وقت، شامل نشانه هاي حتمي ظهور نمي شود؛ چرا كه خود معصومين(ع) در اين موارد به فاصلة زماني ميان حدوث آن نشانة حتمي و ظهور حضرت اشاره كرده اند كه مثلاً از ابتداي شورش سفياني تا قيام حضرت بيش از 9 ماه طول نخواهد كشيد يا مثلاً 15 روز پس از شهادت نفس زكيّه حضرت در مكه ظهور مي كنند. وليكن ديگر نشانه ها حداكثر به اين اشاره مي كنند كه ظهور آن وجود مقدس نزديك شده است و نه بيش از اين. چنانكه ديديم برخي از نشانه هاي ظهور قرن هاست كه اتفاق افتاده اند و گذشته اند و هنوز ظهور رخ نداده است. كه البته به جهت ايجاد اميد در دل شيعيان مبني بر نزديك شدن ظهور معصوم(ع) از آن به عنوان نشانة قيام حضرت صاحب(ع) ياد كرده اند. ضمناً اگر بنا بود زمان ظهور مشخص شود و همگان بدانند كه ايشان بناست چه زماني قيام جهاني خويش را آغاز كنند؛ ستمگران و ظالمان تمام عِدّه و عُدّه خويش را براي آن روز مهيا و آماده مي كردند ـ كه به خيال خام و واهي خود ـ آن نور الهي را خاموش كنند و نگذارند عدالت را در جهان گسترش دهند و مؤمنان و مستضعفاني هم كه قرن ها با حدوث اين حادثة عظيم و بزرگ فاصله داشتند مبتلا به يأس و كسالت و خمودي مي شدند حال آنكه قرن هاست بسياري در انتظار آن يار غايب از نظر، ديده ها را خون بار كرده و هر صبح و شام دست دعا به تعجيل در فرج ايشان برداشته اند و اميد دارند كه در زمرة ياران و ياوران ايشان باشند. مشخص نبودن زمان ظهور خواب از چشم هاي ستمگران ربوده و هر صبح و شام از اين هراسناكند كه شايد آن عزيز مقتدر امروز ظهور كند و پايه هاي حكومت شيطاني شان را درهم شكند. به اميد آنكه آن روز را ببينيم و از ياوران حضرتش باشيم. ان شاءالله. ---------------------------------------------------------------------------------------- پي نوشت ها : 1. سورة رعد(13)، آية 39. 2 . سورة زمر(39)، آية 48. 3 . سورة يوسف(12)، آية 35. 4 . سورة نساء (4)، آية 35. 5 . سورة آل عمران (3)، آية 5. 6 . سورة زمر(39)، آية 48. 7 . سورة رعد(13)، آية 11. 8 . سورة بروج(85)، آيات 21 و 22. 9 . سورة رعد(13)، آية 39. 10. سورة انعام(6)، آية 2. 11. نعماني، محمد بن ابراهيم، الغيبة، ص204؛ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج52، ص249. 12. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص202. 13. كليني، اصول كافي، ج 1، باب البدأ، ح 1 و صدوق، محمد بن علي بن حسين، التوحيد، باب 54، ح 2. 14. صدوق، محمد بن علي بن حسين، كمال الدين، ج2، ص650، طوسي، محمد بن حسن، الغيبة ص267، نعماني، همان، صص169 و 172؛ مجلسي، محمد باقر، همان؛ ج52، ص204، طبرسي، فضل بن حسن، اعلام الوري، ص426؛صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر، صص439 و 455. 15. فقيه، محمد، السفياني و علامات الظهور، ص102. 16. عاملي، جعفر مرتضي، دراسته في علامات الظهور، ص60. 17. طوسي، محمد بن حسن، همان، ص265. 18. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص205، مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص250. 19. مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص251. 20. رك: فقيه، محمد، همان، ص102. 21. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص203؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص249. 22. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص204؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص249. 23. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص176، صافي گلپايگاني، لطف الله، همان، ص455. 24. سورة انعام، آية 2. 25. مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص249. 26. سورة آل عمران(3)، آية 9. 27. رك: شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص340، طبرسي، فضل بن حسن، همان، ص401، مجلسي، محمد باقر، همان، ج51، ص133. 28. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص195، طوسي، محمد بن حسن، همان، ص262؛ آل سيد حيدر، مصطفي، بشارةالاسلام، ص298، مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص104. 29. طوسي، محمد بن حسن، همان، ص262؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص103؛ صافي گلپايگاني، لطف الله، همان، ص463. 30. نعماني، محمد بن ابراهيم، همان، ص198؛ طوسي، محمد بن حسن، همان، ص262؛ مجلسي، محمد باقر، همان، ج52، ص104؛ آل سيد حيدر، مصطفي، همان، ص299؛ صافي گلپايگاني، لطف الله، همان، ص463.123
نظرات (0)
پنج شنبه 6 / 4برچسب:, :: 13:36 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
عداد بشاراتى كه از پيامبر اكرم ( ص) درباره حضرت مهدى (ع) وارد شده ، بيش از آن است كه در اين مختصر گنجانده شود، ما از ميان اين احاديث تنها به ذكر چهل حديثى كه حافظ ابونعيم اصفهانى (متوفى 430هـ ) در كتاب اربعين حديث فى المهدى ذكر المهدى و نعوته و حقيقة مخرجه جمع آورى كرده ، اكتفاء مى كنيم. مرحوم على بن عيسى اربلى در كتاب كشف الغمه مى نويسد: چهل حديث درباره مهدى موعود به دست آورده ام كه حافظ ابونعيم اصفهانى آنها را جمع آورى كرده و من هم به ترتيبى كه او ذكر نموده ، مى آورم ولى از ميان سلسله سند فقط شخص راوى كه از پيغمبر روايت نموده است، نام مى بريم : حديث1- رفاه مردم در عصر امام زمان : ابوسعيد خدرى از پيامبر اكرم (ص) روايت كرده كه فرمود : يكون من امتى المهدى ان قصر عمره فسبع سنين و الافثمان و الافتسع يتنعم امتى فى زمانه نعيما لم يتنعموا مثله قطّ البر و الفاجر يرسل السماء عليهم مدراراً و الا تدخر الارض شيئاً من نباتها . مهدى از ميان امت من برخاسته شود مدت سلطنت او هفت يا هشت يا نه سال مى باشد ، همه طبقات امت من در زمان ظهور او چنان در رفاه زندگى نمايند كه قبل از وى هيچ بّر و فاجرى بدان نرسيده باشند، آسمان باران رحمت خود را بر آنان مى بارد و زمين از روئيدنيهاى خود چيزى فرو گذار نمى كند. حديث2- عدل مهدى (عج) : ابوسعيد مى گويد پيغمبر فرمود: تملاء الارض ظلماً و جوراً فيقوم رجل من عترتى فيملاءها قسطاً و عدلاً يملك سبعاً او تسعاً . زمين پر از ظلم و ستم گردد، پس مردى از عترت من قيام كند و آن را پر از عدل و داد گرداند و هفت يا نه سال سلطنت نمايد. حديث3: و باز نقل كرده كه پيغمبر(ص) فرموده : لا تنقضى الساعة حتى يملك الارض رجل من اهل بيتى يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً يملك سبع سنين . قيامت منقضى نخواهد شد تا اين كه مردى از اهل بيت من به سلطنت رسد و او زمين را پر از عدل و داد كند ، چنان كه پر از ظلم شده باشد و مدت سلطنت هفت سال است . حديث4- مهدى فرزند فاطمه زهرا (س) : از امام زين العابدين و آن حضرت از پدرش روايت نموده كه پيامبر اكرم (ص) به فاطمه زهرا (س) فرموده : المهدى من ولدك . ( مهدى از فرزندان تو است ). حديث5- مهدى برگزيده خداست : على بن هلال از پدرش روايت نموده كه گفت در مرض پيامبر (ص) ، حضورش شرفياب شدم ، ديدم فاطمه (س) در بالين پدرش نشسته و اشك مى ريزد چون صداى گريه اش بلند شد، پيامبر سر برداشت و فرمود: فاطمه جان ! چرا گريه مى كنى ؟ عرض كرد: مى ترسم بعد ازشما احترام ما از دست برود ؟ فرمود : عزيزم ، مگر نمى دانى كه خداوند به اعل زمين نگاه كرد و پدرت را از ميان آنان برگزيد، سپس نظر كرد و شوهرت را انتخاب كرد، و به من وحى فرمود كه تو را به او تزويج كنم ؟ دخترم ! ما اهل بيتى هستيم كه خداوند عزوجل هفت فضيلت به ما عطا فرموده كه به هيچ كس قبل و بعد ازما عطا نفرموده است، و آن اين كه : من خاتم پيامبران نزد خدا و بهترين آنها و محبوبترين بندگان مى باشم و با اين امتيازات پدر تو مى باشم، جانشين من بهترين جانشينان پيغمبران و محبوبترين آنها نزد خداست، و او شوهر تو است شهيد ما بهترين شهداء و محبوبترين آنان نزد خداوند است و او حمزه بن عبدالمطلب عموى پدر و شوهرت مى باشد، جعفربن ابيطالب كه با دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز مى كند پسر عموى پدرت و برادر شوهرت از ما است ، در سبط اين امت كه حسن و حسين دو فرزند تو و دو آقاى اهل بهشت مى باشند از ماست، و به خدا قسم كه پدرشان افضل از آنهاست. يا فاطمة و الذى بعثنى بالحق ان منهما مهدى هذه الامة اذا صارت الدنيا هرجاً و مرجاًًً و تظاهرت الفتن و انقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا كبير يرحم صغيراً و لا صغير يوقر كبيراً فيبعث الله عند ذلك منهما من يفتح حصون الضالة و قلوباً غلفاً يوم بالدين فى آخر الزمان كما قمت به فى آخر الزمان و يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً . اى فاطمه ! به خداوندى كه مرا به راستى برانگيخته ، مهدى اين امت نيز از ايشان مى باشد، موقعى كه دنيا هرج و مرج شود و آشوبها پديد آيد و راهها مسدود گردد و اموال يكديگر را به غارت برند، نه بزرگتر به كوچكتر رحم كند و نه كوچكتر احترام بزرگتر را نگاه دارد، خداوند كسى را برانگيزد كه قلعه هاى ضلالت و دلهاى قفل زده را بگشايد و اساس دين را در آخر الزمان استوار سازد، چنان كه من در آخر الزمان پايدار گردم و زمين را پراز عدل نمايد چنان كه از ظلم پر شده باشد.... حديث6- مهدى ، حسينى است : در آن كتاب از حذيفة بن يمان روايت مى كند كه گفت: پيامبر خطبه اى ايراد فرمود و آنچه مى بايد اتفاق بيفتد به ما اطلاع داد سپس فرمود : لولم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله عزوجل ذلك اليوم حتى يبعث رجلاً من ولدى اسمه اسمى . اگر از عمر دنيا جز يك روز بيشتر نمانده باشد. خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا مردى از اولاد من برانگيزد كه همنام من باشد. سلمان برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا(ص) از كدام فرزند شما خواهد بود؟ فرمود : از اين فرزندم ، و دست روى شانه حسين (ع) گذاشت. حديث7- قريه اى كه مهدى از آنجا قيام مى كند : به سند خود از عبدالله بن عمر روايت نموده كه گفت : يخرج المهدى من قرية يقال لها كرعة مهدى از قريه اى قيام مى كند كه آن را كرعه مى گويند . حديث8- ويژگيهاى حضرت : همچنين حذيفة از پيامبر(ص) نقل كرده كه فرمود : المهدى رجل من ولدى وجهه كالكوكب الدرى مهدى از فرزندان من است كه چهره اش چون ستاره تابان است . حديث9 : حذيفه روايت نموده كه پيامبر (ص) فرمود : المهدى رجل من ولدى لونه لونٌ عربىٌ و جسمه جسمٌ اسرائيلى على خدّه الآيمن خال كانه كوكب درى يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً يرضى فى خلافته اهل الارض و اهل السماء والطير فى الجوّ. مهدى مردى از اولاد من است رنگ بدن او رنگ نژاد عرب و اندامش مانند اندام بنى اسرائيل است،در گونه راست وى خالى است كه چون ستاره تابناكى بدرخشد زمين را پر از عدل كند چنان كه پر از ظلم شده باشد، ساكنان زمين و آسمان و پرندگان هوا در خلافت وى خشنود خواهند بود. حديث10: ابو سعيد خدرى مى گويد پيامبر فرمود : المهدى منا اجل الجبين اقنى الانف مهدى ما پيشانيش روشن و وسط بينيش كمى برآمده است حديث11: المهدى منا اهل البيت رجل من امتى اشم الانف يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً مهدى ما اهل بيت مردى از امت من است كه وسط بينيش برآمده و او زمين را پر از عدل كند، چنان كه پر از ظلم باشد. حديث12: ابوامامه باهلى از پيغمبر (ص) روايت كرده كه فرمود: بينكم و بين الروم اربع هدن يوم الرابعةعلى يد رجل من آل هرقل يدوم سبع سنين .. ميان شما و روميان چهار صلح است ، چهارمين آن به دست مردى از نسل هرقل خواهد بود و هفت سال دوام مى يابد مردى از طائفه عبدقيس به نام مستور بن بجلانعرض كرد اى رسول خدا (ص) در آن روز پيشواى مردم كيست ؟ فرمود : المهدى من ولدى ابن اربعين سنة، كان وجهه كوكب درى فى خده الايمن خال اسود عليه عباء تان قطريتان كانه من رجال بنى اسرائيل يستخرج الكنوز يفتح مدائن الشرك . پيشواى مردم مهدى است كه از فرزندان من مى باشد كه چون ظهور كند به صورت مرد چهل ساله مى نمايد.رخسارش چون ستاره تابان مى درخشد و در سمت راست رخسارش خال سياهى است، دو عباى قطرى پوشيده (و از لحاظ سلامت بنيه ) گوئى ازمردان بنى اسرائيل است، ذخائر زمين را استخراج كند و شهرهاى شرك را بگشايد . حديث13: عبدالرحمن بن عوف روايت نموده كه پيغمبر فرمود: ليبعثن الله من عترتى رجلاً افرق الثنايا، اجلى الجبهه ، يملاء الارض عدلاً يفيض المال فيضاً خداوند از عترت من مردى را برانگيزد كه ميان دندانهايش باز ، و رويش روشن باشد، زمين را پر از عدل كند و به مردم اموال فراوان بخشد. حديث14: پيشوا صالح ابوامامه نقل مى كند كه رسول اكرم (ص) براى ما خطبه ايراد كرد و درضمن ، از دجّال نام برد و فرمود : پس شهر مدينه از پليديها پاك شود چنان كه كوره آهنگرى از كثافات فلزات پاك گردد ، آن روز اعلام خواهند كرد كه امروز روز آزادى است . زنى به نام ام شريك عرض كرد: اى رسول خدا (ص) عرب كجا خواهند بود؟ فرمود : در آن روز آنها اندكى بيش نيستند ، بيشتر آنان در بيت المقدس مى باشند ، اممهم المهدى ، رجل صالح پيشواى آنها مهدى است كه مردى صالح مى باشد . حديث15: ظهور هويدا : ابو سعيد خدرى روايت مى كند كه پيغمبر (ص) فرمود : يخرج المهدى فى امتى يبعثه الله عياناً للناس يتنعم الامة و تعيش الماشية و تخرج الارض نباتها و يعطى المال صحاحاً . مهدى ميان امت من قيام خواهد كرد و خداوند او را به طور آشكار براى مردم برانگيزد ، مردم در رفاه ، و چهار پايان در آسايش باشند، و زمين روئيدنيهاى خود را بيرون دهد و او مال را به طور مساوى ميان مردم تقسيم نمايد . حديث16- ابر بر سر او سايه افكند : عبدالله بن عمر نقل كرد كه پيغمبر فرمود : يخرج المهدى و على رأسه عمامة فيهما مناد ينادى هذا المهدى خليفة الله فاتبعوه . مهدى در حالى كه قطعه ابرى بر سر او سايه افكنده قيام مى نمايد ، در آن وقت گوينده اى اعلام مى دارد كه اين مهدى خليفة الله است از وى پيروى كنيد. حديث17: بالاى سرحضرت مهدى (ع) فرشته اى است : عبدالله بن عمر مى گويد : پيامبر (ص) فرمود: يخرج المهدى و على رأسه ملك ينادى هذا المهدى فاتبعوه . مهدى در حالى قيام مى كند كه فرشته اى بالاى سر او قرار دارد و مى گويد : مهدى اين است از وى پيروى نمائيد . حديث18: مژده پيامبر (ص) به ظهور مهدى (ع) : ابوسعيد خدرى از پيغمبر (ص) نقل كرده كه فرمود : ابشركم بالمهدى يبعث فى امتى على اختلاف من الناس زلزال فيملاء الارض عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً يرضى عنه ساكن السماء و ساكن الارض يقسم المال صحاحاً فقال له رجل : و ما صحاحاً ؟ قال : السوية بين الناس . شما را مژده به ظهور مهدى مى دهم كه به هنگام اختلاف زياد و تزلزل مردم ، قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد چنان كه از ظلم و ستم پر شده باشد ساكنان آسمان و زمين از حكومت او راضى خواهند بود و اموال را ميان مردم به طور مساوى قسمت كند. حديث19: نام آن حضرت : عبد الله بن عمر از رسول خدا (ص) روايت نموده كه فرمود : لا يقوم الساعة حتى يملك رجل من اهل بيتى ، يواطى اسمه اسمى يملاء الارض عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً . پيش از قيامت مردى از اهل بيت من به سلطنت مى رسد كه همنام من باشد زمين را پر از عدل و داد كند چنان كه پر از ظلم و جور شده باشد. حديث20- كنيه او : حذيفه از آن حضرت روايت كرده كه فرمود: لولم يبق من الدنيا الا يوم واحد لبعث الله فيه رجلا اسمه اسمى و خلقه خلقى يكنّى ابا عبدالله . اگر از عمر دنيا جز يك روز نمانده باشد، خداوند در آن روز مردى را بر انگيزد كه نامش نام من وخويش چون خوى من و كنيه اش ابوعبدالله مى باشد . حديث21: همچنين فرمود : لا يذهب الدنيا حتى يبعث الله رجلاً من اهل بيتى يواطىء اسمه اسمى و اسم ابيه اسم ابى يملاءها قسطاً و عدلاً كما ملئت جوراً و ظلماً. عمر دنيا به پايان نمى رسد تا اين كه خداوند مردى از اهل بيت من برانگيزد كه نامش نام من و نام پدرش نام پدر من است . (1) او دنيا را پر از عدل و داد نمايد چنان كه از ظلم و جور پر شده باشد . حديث22-عدل مهدى (عج): ابوسعيد خدرى از پيامبر اكرم (ص) روايت كرده كه فرمود: لتملان الارض ظلما و عدواناً ثم ليخرجن رجل من اهل بيتى حتى يملاءها قسطاً و عدلاً كما ملئت جوراو ظلماً. چون روزى فرارسد كه زمين پر از ظلم و ستم شود خداوند مردى از اهل بيت من ظاهر گرداند تا جهان را پر از عدل و داد كند . حديث23-اخلاق آن حضرت : عبدالله بن عمر روايت نموده كه پيغمبر فرمود : يخرج رجل من اهل بيتى يواطى اسمه اسمى و خلقه خلقى يملاءها قسطاً و عدلاً. مردى از اهل بيت من خارج مى شود كه نامش مطابق نام من و اخلاقش چون اخلاق من مى باشد، و او جهان را پر از عدل و داد كند. حديث24- بخشش مهدى (ع) : ابوسعيد خدرى گفت رسول اكرم (ص) فرمود: يكون عند انقطاع من الزمان و ظهور من الفتن رجل يقال له: المهدى يكون عطاؤه هنيئاً . در آخرالزمان و موقعى كه آشوبها پديد آيد، مردى به قدرت مى رسد كه به او مهدى گفته مى شود كه بخشش او گوارا باشد. حديث25-علم مهدى به سنت پيغمبر (ص): ابو سعيد خدرى روايت كرده كه پيغمبر فرمود : يخرج رجل من اهل بيتى و يعمل سنتى و ينزل الله له البركة من السماء وتخرج الارض بركاتها و تملاء به الارض عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً و يعمل على هذه الامة سبع سنين و ينزل بيت المقدس . مردى از اهل بيت من به سلطنت خواهد رسيد كه به سنت من (آن طور كه بايد) عمل نمايد و خداوند از آسمان براى وى روزى فرستد، و زمين آنچه دارد، بيرون دهد و او زمين را پر از عدل كند چنان كه پراز ظلم و ستم باشد او به بيت المقدس درآيد و هفت سال سلطنت نمايد. حديث26-آمدن مهدى با پرچمها : ثوبان از پيامبر (ص) روايت نموده كه فرمود: اذا رأيتم الرأيات السود قد اقبلت من خراسان فائتوها و لو حبوا على الثلج فيها خليفةالله المهدى . چون پرچمهاى سياه ببينيد كه ازسوى خراسان مى آيد به استقبال آن بشتابيد هرچند با رفتن از روى برف باشد زيرا كه همراه آن جماعت مهدى خليفة الله است . حديث27-آمدن وى از جانب مشرق: عبدالله عمر گفت : روزى در خدمت پيامبر (ص) بوديم كه عده اى از جوانان بنى هاشم بيامدند، از مشاهده آنها ديدگاه پيامبر پر از اشك شد و رنگ مباركش تغيير كرد، اصحاب عرض كردند: يا رسول الله سيماى مباركتان گرفته است ما نمى توانيم شما را بدين حالت ببينيم فرمود: انا اهل بيت اختارالله لنا الآخرة على الدنيا و ان اهل بيتى سيلقون بعدى بلاء و تشريداً و تطريداُ حتى يأتى قوم من قبل المشرق و معهم رايات سود فيسألون الحق فلا يعطونه فيقاتلون و ينصرون فيعطون ماسألوا فلا يقبلون حتى يدفعوه الى رجل من اهل بيتى فيملاء ها قسطاً كما ملاءها جوراً فمن ادرك ذلك منكم فليأتهم و لحبواً على الثلج . ما اهل بيتى هستيم كه خداوند آخرت را براى ما بر دنيا ترجيح داده ، بعد از اين اهل بيت من مصيبتها مى بينند و از وطن آواره مى گردند ، تا آنگاه كه مردمى از جانب مشرق با پرچمهاى سياه به طلب حق قيام كنند، اين حق را به آنها نمى دهند تا جنگ كنند ، و پيروزى يابند و حق را بگيرند و آن را به مردى از اهل بيت من بسپارند كه دنيا را پر از عدل كند چنان كه از ظلم پر شده باشد هر كس ، آن زمان را درك كند به آنها بپيوندد اگر چه به رفتن از روى برف باشد. حديث28- تجديد عظمت اسلام با ظهور او: حذيفه روايت نموده كه از پيغمبر (ص) شنيدم مى فرمود : واى بر اين امت از سلطه اى كه پادشاهان ستمگر بر آنها پيدا مى كنند و آنها را كشته، و مؤمنين را به وحشت مى اندازند، مگر كسى كه فرمان آنها را گردن نهد شخص با ايمان به زبان با آنها مى سازد ولى قلباً از آنان مى گريزد و چون خداوند عزوجل اراده نمايد كه عزت اسلام را تجديد كند ، شوكت هر ستمگر جبارى را درهم بشكند زيرا خداى توانا قادر است امتى را كه در ميان فساد افتاده اند، به ساحل صلاح آورد. سپس فرمود: اى حذيفه ، لولم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلك اليوم حتى يملك رجل من اهل بيتى تجرى الملاحم على يديه و يظهر الاسلام لا يخلف وعده و هو سريع الحساب. اگر از عمر دنيا جز يك روز نمانده باشد، خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا مردى از اهل بيت من به سلطنت رسد كه با بى دينان جنگها كند تا اسلام را آشكار سازد. حديث29- رفاه و آسايش مسلمانان در عصر مهدى (عج): ابوسعيد خدرى از پيغمبر (ص) روايت نموده كه فرمود: يتنعم امتى فى زمن المهدى (ع) نعمة لم يتنعموا قبلها قطّ يرسل السماء عليهم مدراراً و لا تدع الارض شيئاً من بناتها الاخرجته . امت من در زمان مهدى چنان در فراخى معيشت به سر برند كه هيچگاه پيش از آن نديده باشند . آسمان پى در پى بركات خود را براى آنان فرو مى ريزد و زمين آنچه دارد بيرون مى دهد . حديث30- مهدى يكى از سروران بهشت : انس بن مالك روايت كرده كه پيغمبر (ص) فرمود: نحن بنو عبدالمطلب سادات اهل الجنة، انا و اخى على و عمى حمزه و جعفر و الحسن و الحسين و المهدى . ما فرزندان عبدالمطلب سروران اهل بهشتيم ، من و برادرم على و عمويم حمزه و جعفر و حسن و حسين و مهدى . حديث31- سلطنت مهدى (ع): ابوهريره روايت كرده كه پيغمبر (ص) فرمود: لولم يبق من الدنيا الا ليلة لملك فيها رجل من اهل بيتى . اگر از عمر دنيا جز يك شب نماند، در همان شب مردى از اهل بيت من به سلطنت رسد . حديث32- خلافت مهدى (ع) : ثوبان از پيامبر اكرم (ص) روايت كرده كه فرمود: نزد گنج شما سه نفر به قتل رسند كه هر سه پسران خليفه مى باشند و پس از آن ديگر هيچ يك از آنها خليفه نمى شود تا آن كه مردمى با پرچمهاى سياه سررسند و طورى آنها را به قتل رسانند كه هيچ قومى را بدان وضع نكشته باشند. ثم يجيئى خليفة الله المهدى فاذا سمعتم به فأتوه فيبايعوه فانه خليفة الله المهدى . سپس خليفه خدا مهدى بيايد ، چون بشنويد كه ظهور نموده به سوى او رو آوريد و با او بيعت كنيد زيرا او مهدى خليفه حقيقى خداوند است . حديث33- بيعت با حضرت: ثوبان از پيامبر (ص) روايت كرده كه فرمود: مردمى با پرچمهاى سياه از جانب شرق پديد آيند كه دلهاى آهنين دارند هر كس از آمدن آنها مطلع گشت به سوى آنها رو آورد و با آنان بيعت كند و لو با رفتن از روى برف باشد . حديث34- پيوند دهنده دلها : از على (ع) روايت شده كه فرمود: به پيغمبر اكرم (ص) عرض كردم : يا رسول الله (ص) أمنا آل محمد المهدى أم من غيرنا ؟ اى رسول خدا مهدى از ما اهل بيت است يا از غير ما؟ پيامبر فرمود: لا، بل منا يختم الله به الدين كما فتح بنا و بنا ينقذون من الفتن كما انقذوا من الشرك و بنا يؤلف الله بين قلوبهم بعد عداوة الفتنة اخوانا كما ألف بينهم بعد عداوة الشرك اخواناً فى دينهم . او از ماست خداوند دين را به وسيله او ختم كند چنان كه توسط ما گشود ، مردم به وسبله ما از آشوبها نجات يابند چنان كه از منجلاب شرك بيرون آمدند، دلهاى آنها را به هم پيوند دهد و بعد از دشمنيها آنها را با هم برادر كند، چنان كه بعد از نجات از شرك ، آنها را با هم برادر دينى كرد. حديث35- بعد از مهدى زندگى بى فائده است : عبدالله بن مسعود مى گويد پيامبر اكرم (ص) فرمود : لولم يبق من الدنيا الا ليلة لطول الله تلك الليلة حتى يملك رجل من اهل بيتى يواطى اسمه اسمى و اسم ابيه اسم ابى يملاء ها قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماًً و جوراً و يقسم المال بالسوية و يجعل الله الغنى فى قلوب هذه الامة فيملك سبعاً او تسعاً لاخير فى العيش بعد المهدى . اگر از عمر دنيا جز يك شب نماند، خداوند آن شب را چندان دراز گرداند تا مردى از اهل بيت من به سلطنت رسد كه نامش نام من و نام پدرش نام پدر من مى باشد . و او زمين را پر از عدل و داد كند چنان كه پر از ظلم و جور شده باشد، اموال را بالسويه ميان مردم تقسيم كند، و خداوند دلهاى امت مرا بى نياز گرداند، هفت سال يا نه سال سلطنت نمايد سپس بعد از مهدى زندگى فائده ندارد. حديث36- قسطنطنيه به دست مهدى (ع) فتح شود: ابوهريره از پيغمبر (ص) روايت كرده كه فرمود: لا تقوم الساعة حتى يملك رجل من اهل بيتى يفتح القسطنطنية و جبل الديلم و لو لم يبق الا يوم واحد لطول الله ذلك اليوم حتى يفتحها. پيش از آنكه قيامت شود و مردى از اهل بيت من به سلطنت رسد و قسططنطنيه و جبال ديلم (2) را فتح كند اگر يك روز از عمر دنيا باقى باشد خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا آنجا را فتح كند. حديث37- مهدى (ع) پس از پادشاهان ستمگر: قيس بن جابر از پدرش و او از جدش ، از رسول خدا (ص) روايت نموده كه فرمود: سيكون بعدى خلفاء و من بعد الخلفاء امراء و من بعد الامراء ملوك جبابرة ثم يخرج رجل من اهل بيتى يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً . بعد ا ز من خلفاء خواهند بود و بعد ازخلفاء امراء و بعد از امراء پادشاهان ستمگر بيايند آنگاه مردى از اهل بيت من خواهد آمد كه زمين را از عدل و داد پركند چنانكه پراز ظلم باشد. حديث38-عيسى (ع) مأموم مهدى (ع) : ابوسعيد از پيغمبر (ص) نقل كرده كه فرمود: منا الذى يصلى عيسى ابن مريم (ع) خلفه . آن كس كه عيسى بن مريم پشت سر او نماز مى گذارد ، از ما است . حديث39- مهدى با عيسى بن مريم سخن مى گويد: جابر بن عبدالله انصارى از آن حضرت روايت نموده كه فرمود: ينزل عيسى بن مريم (ع) فيقول امير هم المهدى تعال صل بنا فيقول : الا ان بعضكم على بعض امراء تكرمة من الله عزوجل لهذه الامة. چون اصحاب مهدى قيام كنند، عيسى بن مريم از آسمان فرود آيد، امير قيام كنندگان به عيسى مى گويد بيا تا با تو نماز بگذاريم عيسى مى گويد: شما خود از جانب خدا برخى بر برخى ديگر امير هستيد و اين لطف خدا نسبت به اين امت است . حديث40- مهدى (ع) حافظ امنيت : عبدالله بن عباس از پيغمبر اكرم (ص) روايت كرده كه فرمود: لن تهلك امة انا فى اولها و عيسى بن مريم فى آخرها و المهدى فى وسطها . (3) امتى كه من در اول آنها و عيسى بن مريم در آخر آنها و مهدى در وسط آنها باشيم، هرگز هلاك نمى شوند123
نظرات (0)
پنج شنبه 6 / 4برچسب:, :: 13:35 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
ابوسعيد مى گويد پيغمبر فرمود: تملاء الارض ظلماً و جوراً فيقوم رجل من عترتى فيملاءها قسطاً و عدلاً يملك سبعاً او تسعاً . زمين پر از ظلم و ستم گردد، پس مردى از عترت من قيام كند و آن را پر از عدل و داد گرداند و هفت يا نه سال سلطنت نمايد.123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 10:27 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي

هزاره گرایی در جهان اسلام

 

پژوهشگران دریافتند که هزاره گرایی تقریبا در همه ی فرهنگ های دینی و اجتماعی جهان یافت میشود . برخی از مسلمانان نیز تصور کرده اند که قرآن مجید نیز در آیاتی از هزاره گرایی سخن گفته :

 

یدبر الامر من السماء ثم یعرج الیه فی یوم کان مقداره الف سنه مما تعدون

 

برخی از مفسران این آیه را مربوط به روز قیامت می دانند در حالی که روز قیامت از نظر قرآن 50 هزار سال است اینک به نشانه هایی از وجود هزاره گرایی در جوامع اسلامی اشاره میکنیم :

 

1-     مسلمانان از همان آغاز پایان جهان و فرا رسیدن روز داوری را نزدیک میدانستند . پس از چندی برخی گفتند عمر جهان 6000 سال است و حضرت رسول اکرم در میانه ی هزاره ی ششم برانگیخته شده و عمر اسلام 500 سال خواهد بود .

پس از سپری شدن آن مدت و پایان نیافتن جهان گفته شد عمر جهان 7000 سال است و حضرت رسول اکرم در آغاز هزاره ی هفتم مبعوث شده و عمر اسلام هزار سال خواهد بود .

ارقام دیگری نیز در زمان های گوناگون مطرح شده است . برخی از عرفا فاصله ی میان رحلت حضرت رسول اکرم (ص) تا 1000 سال پس از آن را روز محمدی نامیدند

 

2-     بابا طاهر عریان که در حدود سال 1000 م برابر با 391 ق به دنیا آمده میگوید :

مو آن بحرم که در ظرف آمدستم           چو نقطه بر سر حرف آمدستم

به هر الفی الف قدی برآیه                   الف قدم که در الف آمدستم

 

3-     حکیم خاقانی شروانی :

گویند که هر هزار سال از عمرعالم               آید به وجود اهل وفایی محرم

آمد زین پس و ما نزاده ز عدم                      آید پس از این و ما فرو رفته به غم

 

4-     از اواخر قرن 9 هجری این باور میان گروهی از مسلمانان پیدا شده بود که بدن حضرت رسول اکرم تنها هزار سال در قبر می ماند و نشانه های قیامت و قیام حضرت مهدی و ظهور دجال در قرن دهم خواهد بود . جلال الدین سیوطی دانشمند بزرگ مصری که شاهد گسترش این گرایش بوده نا درستی آن را در رساله ایی به نام الکشف عن المجاوزه هذه الامه الف اثبات کرده است .

 

5-     دروزیان لبنان معتقدند که الحاکم بامرالله بنیان گذار آن فرقه که از پادشاهان فاطمی مصر بوده در سال 411 ق بدون اینکه تکمه های لباسش باز شود از میان آنها بیرون آمده و به آسمان ها رفته است . آنها میگویند وی هزار سال پس از صعود خود یعنی حدود 20 سال دیگر به زمین باز خواهد گشت .

 

6-     هنگامی که سال هزار قمری نزدیک میشد مدعیان بیشماری در کشور های اسلامی پیدا شدند . اکبر شاه از پادشاهان مسلمان هندوستان مدعی شد که عمر اسلام از بعثت حضرت رسول اکرم تا هزار سال است . وی میگفت از آن جا که بعثت 13 سال پیش از هجرت بوده ، 13 سال قبل از سال هزار پایان اسلام است و نوبت به آیین تازه ایی میرسد که وی آن را اعلام میکند . اکبر شاه به کمک یکی از دانشمندان عصر خود با در هم آمیختن چند دین چیزی به نام دین الهی یا آیین اکبری را پدید آورد وآن را بر مردم تحمیل کرد این مکتب صلح کل را تبلیغ میکرد و پس از گذشت اکبر شاه از رونق افتاد .

 

7-     در سال 1260 ق هنگامی که هزار سال از وفات امام حسن عسگری (ع) گذشته بود فردی به نام سید علی محمد شیرازی برخاست و مدعی شد باب حضرت امام زمان (ع) او پس از چندی خود را مهدی منتظر خواند و سر انجام ادعای نبوت کرد . وی میگفت از سال 260 ق که سال در گذشت امام 11 است دوران فترت 1000 ساله آغاز شده و اکنون آن دوران پایان یافته و عصر جدیدی فرا رسیده است . همچنین او وجود امام 12 را انکار کرد و گفت خود امام 12 است عبارات عجیب و غریبی را نیز ساخت و آنها را به عنوان وحی به مردم نشان داد . این فرد بابیگری را پدید آورد و فتنه هایی کرد که در تاریخ ثبت شده . علمای اسلام وی را دو بار محاکمه کردند . او در نخستین محاکمه به علت احتمال جنون و نوشتن توبه نامه تبرئه شد اما توبه ی خود را شکست و باز هم آن نغمه ها را سر داد و به همین دلیل در محاکمه ی مجدد به اعدام محکوم گردید و در شهر تبریز به دار مجازات آویخته شد .بابیگری بعدا به بهاییگری تحول یافت .

 

در سال 1336 ش کتابی به نام پیشگویی های علمی قرآن و اعلام شروع هزاره ی آخر دنیا نوشته ی شخصی به نام دکتر سید صادق تقوی در تهران منتشر شد . در این کتاب 200 صفحه ایی میخوانیم که واپسین هزاره ی جهان در سال 1331 ق برابر با 1291 ش و 1912 م آغاز شده است
123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 10:24 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 10:23 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي

اللهم ارزقنا توفيق الطاعة و بفعدَ المعصية و صدق النية و عرفان الحرمه.

بارالها! به ما توفيق بده تا ترا اطاعت كنيم و از گناهان دوري گزينيم و نيت و انديشه پاك و صادق داشته باشيم و حرمت ترا پاس بداريم.

و اكرمنا بالهدي و الاستقامه و سددالسنتنا بالصواب و الحكمة.

ما را با هدايت و استقامت در راه دين و آئين گرامي بدار و زبانمان را با سخنان سنجيده و حكمت آميز استوار فرما.

و املا قلوبنا بالعلم و المعرفة

دلهاي ما را از دانش و معرفت پر كن.

و طهر بطوننا من الحرام و الشبهة.

و شكم هاي ما را از غذاهاي حرام و شبهه ناك پاك بگردان.

و اكفف ايدينا عن الظلم و السرقة.

دستان ما را از ظلم و ستم و سرقت باز بدار...

123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 10:21 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي

نام فاطمه، رمز گفتگو و درد دل مستقیم با حضرت مهدی (عج)

آیا تابحال دقت کرده اید در دعای ندبه  چندین بار با عبارت "أَيْنَ " حضرت مهدی را صدا می زنیم و می گوییم آقای ما کجاست؟

أَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاءَ؟

أَيْنَ الْمَنْصُورُ عَلى مَنِ اعْتَدى عَلَيْهِ وَافْتَرى؟

أَيْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذى يُجابُ إِذا دَعي؟

أَيْنَ  صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى؟

أَيْنَ ابْنُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى؟ وَابْنُ عَلِىٍّ الْمُرْتَضى؟ وَابْنُ خَديجَةَ الْغَرّاءِ؟ وَابْنُ فاطِمَةَ  الْكُبْرى؟

تا آنکه به نام بی بی دو عالم حضرت زهرا (س) می رسیم و از آنجا به بعد است که مستقیم با خود آقا صحبت می کنیم و می گوییم:

پدر و مادر و جانم فدای تو باد

123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 10:19 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن

                                       گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم

                                       گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم
گفتم که دیدار تو باشد آرزویم

                                       گفتا که در کوی عمل کن جستجویم

گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن

                                       گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن

گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن

                                       گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن

گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن

                                       گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن

گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
                                       گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه

گفتم رخت را از من واله مگردان

                                       گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان

گفتم به جان مادرت من را دعا کن

                                       گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن

گفتم  ز هجران تو قلبی تنگ دارم

                                       گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم

گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن

                                       گفتا به آب دیده دل را شستشو کن

گفتم دلم از بند غم آزاد گردان

                                       گفتا که دل با یاد حق آباد گردان

گفتم که شام تا دلها را سحر کن

                                       گفتا دعا همواره با اشک بصر کن

گفتم که از هجران رویت بی قرارم

                                       گفتا که روز وصل را در انتظارم123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 10:17 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي

سلام بر تو ای بهار انسانیت

با سلام، هشدار: مسجد الاقصی درحال تخریب/ امسال عید نداریم/ وای از غفلت ما . امسال عید ندارم، برای تنهایی موعود آخرین شیعه می گریم، *متاسفم که باز هم درباره ادامه تخریب گوشه های دیگری از مسجد الاقصی و وقاحت صهیونیان مجبورم بنویسم. در حالی که ما ایرانیان در غفلت عید باستانی!!! خود، اسیر دنیاپرستی و تجملات و مصرف هرچه بیشتر هستیم، اسرائیلیان جنایت کار هم فرصت را غنیمت شمرده و گامی محکم برای تخریب مسجدی که یادگار پیامبر عظیم الشان ماست، برداشته اند. رسانه های ما هم در حال معرفی مراکز تفریحی و خوشگذرانی به مردم هستند و فعلا تا اطلاع ثانوی، فرصتی ندارند که به این بحث مهم بپردازند! متاسفم. من امسال عیدی ندارم. نمی توانم تحرکات آخرالزمانی فزاینده دشمنم را ببینم و باز هم دل و دماغ تفریح و خوشگذرانی و سفر سیاحتی داشته باشم. اگر توانستم به یاد آقایی که دورش زیاد می گردند ولی کاری به فکرش ندارند، می سوزم.
منبع وبلاگ آخرالزمان و ظهور مهدی(عج).
123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 10:14 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
 

گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را

به هر گل می‌رسم می‌بویم او را

گل من نی بود این و نه آنست

گل من مهدی صاحب زمان است

دلم اندر هوایش می‌زند پر

شرر افکنده بر جانم چو آذر

خوش آن روزی که با شم یاور او

بمانند گدایان بر در او

خوش آن روزی که من پروانه باشم

فدای آن گل یکدانه باشم

خوش آن روزی که من بر عهد دیرین

نثار او کنم این جان شیرین

الا ای گل کجایی جان فدایت

چه باشد گر که گردم خاک پایت

ز درد انتظارت جان به لب شد

تن فرسوده‌ام در تاب و تب شد

بسی رفتند و مردند از فراقت

ندیدند در جهان آن روی ماهت


123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 10:13 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
 

آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد

شاید دعای مادرت زهرا بگیرد

آقا بیا تا با ظهور چشم‌هایت

این چشم‌های ما کمی تقوا بگیرد

آقا بیا تا این شکسته کشتی ما

آرام  راه ساحل دریا بگیرد

اقا بیا تا کی دو چشم انتظارم

شب‌های جمعه تا سحر احیا بگیرد

پایین بیا خورشید پشت ابر غیبت

تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد

آقا خلاصه یک نفر باید بیاید

تا انتقام دست زهرا را بگیرد

"علی اکبر لطیفیان"


123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 10:12 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي

دوست دارم با تمام جان خریدار تو باشم
یا سرا پا دیده گردم محو رخسار تو باشم
دوست دارم دست لطفت برسرم باقی بماند
جان من احیاء شود دائم به پندار تو باشم
دوست دارم با کلافی نخ کنم بازار گرمی
تا میان خیل عشاقان خریدار تو باشم
دوست دارم نوکرم خوانی ومولایم تو باشی
گر چه آن شایستگی نبود که دلدار تو باشم

123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 10:10 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
باسمه تعالی اَلسَّلامُ عَلَي مُحْيِي الْمُؤمِنينَ وَ مُبيرِ الْكافِرينَ اَلسَّلامُ عَلَي الْمَهْدِيِّ الْاُمَم اَلسَّلامُ عَلَي الْقائِمِ الْمُنْتَظَر وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَر اَلسَّلامُ عَلَي بَقِيَّةِ اللهِ في بِلادِهِ[1] سلام بر آن امامي كه موجب احياء مؤمنين و نابودي كافران خواهد شد. سلام بر مهدي امّت، سلام بر قائم منتظَر و عدل مورد نظر... سلام بر بقية‌الله درهرجايي، كه آن‌جا شهر خدا خواهد بود. وقتی متوجه باشیم غفلت از معرفت صحیح نسبت به حجت خدا«صلوات‌الله‌علیه» موجب در پرده‌ماندن آن حضرت و عامل ادامه‌ی سرگردانی بشر است، باید راه نجات را در رویکرد صحیح نسبت به معرفت به مقام آن حضرت و انتظار آن حضرت جستجو کرد. با این فرض که بهترین راه نجات از آسیب‌های اندیشه‌ی انتظار، درست مطرح‌کردن مبانی معرفتی مهدویت و انتظار است؛ موارد زیر به عرض عزیزان می‌رسد: 1- وجود دلایلی عقلی در اعتقادات – از جمله در اعتقاد به مهدویت – موجب می‌شود تا خرافات نتوانند جای خود را در عقاید عالیه باز کنند. ابتدا باید عقل متوجه شود عین‌الانسان به عنوان واسطه فیض بین خدا و عالم هستی در صحنه است. چون انسانیت یک حقیقت تشکیکی و دارای شدت و ضعف است و هر حقیقت تشکیکی یک وجه کامل و تمام دارد که مراتب پایین‌تر آن، همه جلوه‌ی آن هستند و لذا همین که انسانیت با شدت و ضعف در همه انسان‌ها موجود است دلیل است بر آن‌که حقیقت انسانیت دارای جنبه‌ی تامّ و تمامی است که همان انسان کامل است، و هرکس به هراندازه از انسانیت برخوردار است، انسانیت او پرتو نور آن انسان کامل است. از طرفی خداوندی که کمال مطلق و جامع جمیع کمالات است، اولین صادره از او ملائکه نیستند چون هرکدام از ملائکه مظهر اسمی از اسماء الهی‌اند. پس اولین صادره از خداوند باید انسان کاملی باشد که همه‌ی کمالات الهی را به نحو جامع داشته باشد و معنی واسطه‌ی فیض‌بودن ذات مقدس امام عصر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به همین معنی است و در راستای همین قاعده است که رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ، نوري».[2] (در خصوص بحث فوق به کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» رجوع فرمایید). 2- در راستای طرح صحیح اندیشه‌ی مهدویت جهت عبور از ظلمات دوران آخرالزمان یک «لا» نیاز است و یک «إلاّ». برای تحقق زمینه‌ی «لا» چند نکته باید مدّ نظر قرار گیرد: الف؛ نفی حاکمیت طاغوت که موجب سرکوبی استعدادهای اصیل بشریت می‌شود، استعدادهایی که باید شکوفا شود تا انسان‌ها احساس به‌ثمررسیدن بکنند. (به بحث «عصاره‌ای از فرهنگ مهدویت در ابعاد گوناگون» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید). ب؛ نفی فرهنگ مدرنیته که همان ظلمات آخرالزمان است در همه‌ی ابعاد تودرتویِ آن و شناخت راه عبور از آن به سوی تمدن اسلامی. (به کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» و نوشتار «شیعه و تمدن‌زایی» رجوع فرمایید). برای تحقق زمینه‌ی «إلاّ» نیز چند نکته باید مدّ نظر قرار گیرد: الف؛ اعتقاد به حاکمیت خدا از طریق امام معصوم در همه‌ی مناسبات عالم و آدم عالم هستی (به بحث «انتظارِ فرج و آثار آن» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید). ب؛ اعتقاد به حاکمیت خدا در زمان غیبت از طریق حاکمیت کارشناس کشف حکم خدا در قرآن و روایات تحت عنوان «ولایت فقیه». (به بحث «نظام أحسن و آخرالزمان» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید که در آن‌جا روشن می‌شود انقلاب اسلامی با شاخصه‌های مخصوص به خود، طلوع امیدبخشی جهت تحقق ظهور نهایی حق و راه عبور از ظلمات آخرالزمان است و این‌که غفلت از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی موجب محرومیت از برکات انتظار واقعی است. ج؛ نظر به تحقق تمدن اسلامی که با تحقق انقلاب اسلامی شروع و با ایجاد دولت اسلامی و سپس کشور اسلامی زمینه برای تمدن اسلامی فراهم می‌شود. (به نوشتار «شیعه و تمدن‌زایی» و کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» رجوع شود). 3- نظر به ظهور انسان کامل و حاکمیت آن حضرت در تمام مناسبات بشری، حضور در جبهه‌ی مثبت و نورانی تاریخ است که مقابل آن ورود به جبهه‌ی ظلمانی و بی‌ثمر تاریخ می‌باشد. لذا امام صادقu مي‌فرمايند: «مَنْ ماتَ مُنْتَظِراً لِهذَاالْاَمْرِ كانَ كَمَنْ كانَ مَعَ الْقائمِ في فُسْطاطِهِ لا بَلْ كانَ بمنزِلةِ الضّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رسولِ‌اللهِ بِالسَّيْفِ»[3] هر كس در حالي بميرد كه منتظر اين امر باشد، موقعيتش مثل كسي است كه در كنار حضرت قائم، در خيمه آن حضرت به سر برده است، بلكه مثل مبارزي است كه در كنار رسول خداf مبارزه كرده است. (به نوشتار «برکات انتظار» و «بصیرت و انتظار فرج» رجوع فرمایید). 4- با فهم معنیِ نظام بقیة‌اللهی روشن می‌شود چرا مقصد همه‌ی انبیاء و اولیاء تحقق حاکمیت حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است. (به نوشتار «معنی و عوامل ورود به نظام بقیة‌اللهی» رجوع فرمایید)، زیرا تا کسی «زمانِ باقی» را درک نکند نمی‌تواند بقیة‌الله را درک کند. 5- حضور در تاریخ نورانی از طریق انتظار، ظهور حضرت صاحب‌الامر، هم‌عهد و هماهنگ‌شدن با همه‌ی انبیاء و اولیاء تاریخ است و انسان‌ها عملاً از آن طریق وارد اردوگاه موحدین تاریخ می‌شوند، لذا انسان با ورود در فرهنگ انتظار، هم در کنار حضرت امام حسین«علیه‌السلام» شمشیر می‌زند و هم در کنار حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در خیمه‌ی آن حضرت به‌سر می‌برد و معنی «اَفْضَلُ اَعْمالِ شيعَتِنَا اِنْتِظارُ الْفَرَج»[4] بهترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج و انتظار گشايش امور به دست آن حضرت است، تحقق می‌یابد و «اِنْتظارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَج»[5] که می‌گوید نفسِ انتظارِ فرج، خودْ فرج و گشایش است، صورت عملی به‌خود می‌گیرد. پس آن‌کس که در فرهنگ انتظار به‌سر می‌برد همواره از ظلمات دوران خود آزاد است و همواره در اردوگاه موحدان تاریخ به‌سر می‌برد که یک لحظه از آرمان‌های بلند بشری غفلت نخواهد کرد. روحیه انتظار به معنی واقعی آن در دعای شریف ندبه به اوج خود می‌رسد، زیرا که در آن دعا توجه به گذشته می‌کنید اما برای حیات آینده، و انسان از آن طریق «عالَم» ‌دار می‌شود، آن‌هم «عالَم بقیة‌الله». از مردم عادی هم که بگذریم حتی نخبگان و اندیشمندان در دنیای مدرن، خود را بیرون تاریخ می‌یابند و این نقیصه فقط با ورود به عالم انتظار و مهدویت جبران می‌شود. (جهت روشن‌شدن امر فوق به کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» و کتاب «زیارت آل یس؛ نظر به مقصد جان هر انسان» رجوع فرمایید). -------------------------------------------------------------------------- [1] - مفاتيح‌الجنان، قسمتي از زيارت مخصوص امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه». [2] - بحارالأنوار، ج 1، ص 97. [3] - «بحارالانوار»، ج 52، ص 146. [4] - «بحارالانوار«، ج 51، ص 156. [5] - «بحارالانوار»، ج52، ص131.123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 10:7 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
دلم دوباره ببین که شده پریشانت
عزیز فاطمه ای جان من به قربانت

برای روز ظهورت، برای آمدنت
چقدر مانده که کامل شوند یارانت؟

بگو چگونه بیایم چگونه آقا جان
به جستجوی تو و خیمه و بیابانت

به که قسم بخورم بی تو من کم آوردم
بس است این همه دوری بس است هجرانت

تو را قسم به صبوری قلب منتظران
عزیز فاطمه برگرد سوی کنعانت

عدالت علوی تو خواب این شهر است
فدای آن لبه ی ذوالفقار برانت

اگر چه لایق احسان تو نبودم من
همیشه شامل من بوده است احسانت

از این حجاب پر از ابر آسمان، آخر
ظهور می کند آن روی ماه پنهانت
123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 10:6 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي

خدا کند که بهار رسیدنش برسد

شب تولد چشمان روشنش برسد

چو گرد بر سر راهش نشسته ام شب و روز

به این امید که دستم به دامنش برسد

هزار دست پر از خواهشند و گوش به زنگ

که آن انارترین روز چیدنش برسد

چه سالها که درین دشت ، خوشه چین ماندم

که دست خالی شوقم به خرمنش برسد

بر این مشام و بر این جان چه میشود یارب!

نسیمی از چمنش بویی از تنش برسد

خدای من دل چشم انتظار من تا چند

به دور دست فلک بانگ شیونش برسد؟

چقدر بر لب این جاده منتظر ماندن؟

خدا کند که از آن دور توسنش برسد

123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 10:5 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
سلام ای ماه مهجور زمستانهای ابرآلود!
چرا دیگر نمی‌تابد سرودت از محاق رود

مگر روح اساطیر کهن باران بباراند
به روی سرزمین های اسیر حلقه‌های دود

به روی بام ها آیینه‌ها گرم تماشایند
افق های تباهی را برآ ای طلعت موعود

نفیر کوزه‌های تشنه ی اعصار می‌گوید
که عشق - این ماه سرگردان- زمانی این حوالی بود

تو را با خوشه ی پروین همیشه جستجو کردم
از آن روزی که از پردیس جاویدان شدم مطرود

دلم را این پرستوی غریب آشیان بر دوش
بهار خاطراتت خوانده تا آفاق نامحدود

الا ای ماه مهجور زمستان های ابرآلود!
تو را تا کهکشان زخم موزونی دگر بدرود
123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 10:2 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

دجله هر شب هزار و یک قصه از نیستان سامرا دارد
مثل ما که هزار و یک سال است زائر غصه‌های سردابیم

بی‌ تو یک روزِ خوش نبود و نرفت آبِ خوش از گلویمان پایین
یا سرابیم بی تو در پوچی یا که در خواب خویش مردابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

آمدی بغض کوچه‌ها وا شد، اشکها قطره قطره دریا شد
با شما هر جزیره خضراء شد، در بهارت چه سبز و شادابیم
123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 10:0 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي

این جمعه ها که ختم به مختار میشود

بدجور دل ، طالب دیدار می شود

ای منتقم بیا که به عالم نشان دهیم

شیعه عزیز است و جز او خوار می شود . . .

.

.

.

وقتی میگیم خدا کند که بیایی

شاید او می فرماید خدا کند که بخواهید . . .

.

.

.

روی تو را ز چشمه نور آفریده اند / لعل تو از شراب طهور آفریده اند

خورشید هم به روشنی طلعت تو نیست / آیینه تو را ز بلور آفریده اند

پنهان مکن جمال خود از عاشقان خویش / خورشید را برای ظهور آفریده اند . . .

.

.

.

ای آخرین توسل سبز دعای ما

آیا نمیرسد به حضورت دعای ما؟

شنبه،دوباره شنبه، دوباره سه نقطه چین…

بی تو چه زود میگذرد هفته های ما

.

.

.

منتظرم منتظرم مسافرم زود برسه

یه صبح جمعه تو دعا مهدی موعود برسه

.

.

.

ما مست علوفه ایم، مردن بهتر / بی برگ و شکوفه ایم، مردن بهتر

از غیبت طولانی تان شد معلوم / ما مردم کوفه ایم، مردن بهتر . . .

.

.

.

لحظه لحظه بوى ظهور مى آید / عطر ناب گل حضور مى آید

سبز مردى از قبیله عشق / ساده و سبز و صبور مى آید . . .

.

.

.

تو امام عصری و عصر جمعه های من این همه دلگیر!

گنهم چیست که در مرداب خویش افتاده ام گیر . . .

به یاد او همه غم ها ز سینه دور شود

دلم به رغم سیاهیش غرق نور شود

همیشه منتظرش بودم ای خدا مپسند

که بعد مردن ما جمعه ی ظهور شود . . .

.

من برای آمدنت  ای تک .

.

سوار گل دل را پر پر

قران به سر  گرفته فریاد کنان  باز نوحه سر می کنم

اشک چشمم اگر کم است برایت دلم را آب میکنم . . .

تا نقش تو هست نقش آیینه ما

بوی خوش گل نشسته در سینه ما

در دیده بهار جاودان می شکفد

با یاد تو ای امید دیرینه ما

123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 9:59 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي

با همه لحن خوش آوایی ام
در به در کوچه تنهایی ام

ای دو سه تا کوچه زما دورتر
نغمه تو از همه پرشورتر

کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی

کاش که همسایه ما می شدی
مایه آسایه ما می شدی

هر که به دیدار تو نائل شود
یک شبه حلال مسائل شود

دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه مارا عطشی دست داد

نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت

نام تو آرامه جان من است
نامه تو خط امان من است

ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب

پرده برانداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم

ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما,,,

 

123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 9:57 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
 معرفی کتب مختلف در رابطه با امام زمان عج 

  

 

اگر چه د ر چند  سال اخير،  كوششي جد ي د ر جهت خرافه زد ايي و پيراستن احاد يث جعلي د ر زمينه تد وين كتب مرتبط با زند گي ائمه و سيره معصومين آغاز شد ه ، اما هنوز راه د رازي د ر پيش است تا نقطه مطلوب و مقصد  مقصود  به د ست آيد . د ر زمينه آثاري كه به نوعي به زند گي امام زمانعج پرد اخته، نيز آثاري چند  تد وين و انتشار يافته و نيز شنيد يم كه د انشنامه يا د ائره المعارفي د ر اين زمينه از سوي گروهي محققان د ر د ست تد وين و تأليف است، اگر چه د ايره المعارف نويسي د ر ايران امروز به جهت ند اشتن شيوه نامه و روش و نيز تعجيل د ست اند ركاران، آسيبهاي فراواني د يد ه است و اميد  مي رود  كه اين د انشنامه/ د ايره المعارف به سرنوشت برخي د انشنامه هاي باري به هر جهت د چار نشود  و د ست اند ركاران آن، سخت گيري و كار علمي را وجهه همت خود  قرار د هند . با اين توضيح به سراغ برخي آثار مهم مرتبط با حضرت صاحب الزمانعج مي رويم كه د ر چند  سال گذشته نوشته و د ر رد ه هاي سني مختلف منتشر شد ه اند :

 

گروه مخاطب ابتد ايي

 

د ر اين گروه پنج كتاب معرفي شد ه است كه به زبان ساد ه و روان اطلاعاتي مفيد  و مختصر از امام د وازد هم شيعيان را د ر اختيار مخاطبان اين گروه سني قرار مي د هد :

 

صبح اميد

 

امير افشار موحد ،  عباس صابريان. تهران: مهام - 12 ص -350 تومان. - رحلي - چاپ اول، 1380 ش.

 

كتاب د انستني هايي است د رباره امام زمانعج كه د ر قالب سرگرمي و رنگ آميزي عرضه شد ه و مناسب سن كود كاني است كه هنوز سواد  خواند ن نمي د انند .

 

آغاز راه

 

د كتر احمد  قند ي - تهران: د يار. - 16 ص. - رقعي شميز. - 120 تومان. - چاپ د وم، 1380 ش.

 

اين كتاب از سري كتابهاي «چگونه با امام زمانعج ارتباط برقرار كنيم» است. نگارند ه د ر اين كتاب از خاطرات شيرين شركت د ر جشن ميلاد  امام زمانعج ياد  مي  كند  و شركت د اد ن كود كان را د ر امور جشن يكي از راههاي ارتباط آنان با حضرت برمي شمرد .

 

شميم بهاران

 

محمد  هاد ي نهاوند يان، تصويرگر: حكيمه رافق وند . - تهران: آفاق. - 31 ص. - خشتي. - 570 تومان. - چاپ اول، 1377 ش.

 

د ر اين كتاب تبليغي مسأله انتظار و وظايف منتظر د ر قالب د استان بيان شد ه و د ر بخشي از آن آمد ه است: «آد م وقتي منتظر است، هيچ آرزويي ند ارد  مگر اين كه انتظار زود تر تمام شود  آخر انتظار هم تلخ است و هم شيرين، تلخ است چون تحمل صبر و د وري از چيزي را كه د وستش د اري تلخ است؛ شيرين است چون ياد  د يد ار و آمد ن عزيزي كه همه آرزوهاي خوب را به همراه مي آورد  شيرين است

 

خروس غمگين قصه ما

 

مهد ي رحيمي، نقاشي سالار سالكي. - تهران: بنياد  بعثت. - 30 ص - . خشتي. - 200 تومان. - ج چهارم، 1376 ش.

 

پي جويي از غيبت خورشيد  عالم تاب د ر پس ابرها و زمينه سازي براي ظهور آن د ر قالب د استاني د ل انگيز موضوع اين اثر د استاني است.

 

خورشيد  نيمه شب

 

سيد مهد ي شجاعي؛ تصويرگر: امين قاضي  زاد ه. - تهران: ريحان. - 23 ص. - خشتي. - 350 تومان. - چاپ پنجم، 1380 ش.

 

كتاب حاضر بازآفريد ه د استان تشرف علامه حلي به حضور امام زمانعج است كه د ر اين تشرف حضرتش كتاب مورد  نياز علامه حلي را نسخه برد اري فرمود  تا او بتواند  به ياوه هاي د شمنان د رباره آئين تشيع پاسخ د هد . نويسند ه اين كتاب از جمله چهره هاي شناخته شد ه اد بيات د استاني، به خصوص اد بيات د استاني مرتبط با موضوعات مذهبي است و پيش از اين نيز د ر آثاري، توان قلمي خويش را د ر پرد اخت و د راماتيزه كرد ن حكايات و روايتهاي ساد ه از ائمه معصومين بازنماياند ه بود


123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 9:56 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 9:51 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 9:30 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
چگونه ممكن است مردم دنیا تسلیم یك جمعیت اندك شوند و از عادات و اخلاق و برنامه‌ها و سنن خود دست بردارند؟
طبق روایات وقتی حضرت صاحب الامر علیه‌السلام ظاهر می‌شوند، نخست سیصد و سیزده نفر از خواص اصحاب آن حضرت در مكه حاضر می‌گردند و وقتی عده اصحاب و اجتماع كنندگان به ده هزار نفر رسید از مكه خارج می‌شوند.

غلبه آن حضرت و حكومت جهانی اسلام، ممكن است بطور معجزه انجام یابد و ممكن است با فراهم شدن اسباب ظاهری باشد و ممكن است به هر دو نوع واقع شود، چنانكه پیشرفت و غلبه پیغمبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به هر دو نوع بود.

* اما بصورت معجزه، محتاج به توضیح نیست كه حصول چنین پیروزی برای آن حضرت، به خواست خداوند، امری است ممكن و با بشارتهای حتمی كه در قرآن مجید داده شده حاصل خواهد شد و خداوند به مصداق آیه:
«كم من فئة قلیلة غلبت فئة كثیرة باذن الله ؛ چه بسیارند گروه اندكی كه به اذن خداوند، بر گروه بسیاری چیرگی می‌یابند» (بقره/259)

آن حضرت، اصحابش و عموم بندگان شایسته خدا را بر همه غالب و حاكم و وارث و مالك ارض قرار می‌دهد.

* و از لحاظ اسباب ظاهری هم حصول چنین پیروزی و تشكیل آن حكومت الهی عملی خواهد بود; زیرا آن حضرت در موقعی ظهور می‌كند كه اوضاع و احوال اجتماعی و اخلاقی و سیاسی كاملاً مساعد باشد.

در آن موقع همه ملتها از زندگی معنوی و اخلاقی محروم، و دشمنی و كینه و ظلم و تجاوز، همه را نسبت به یكدیگر بدبین و از هم جدا ساخته و از اینكه كسی بتواند بدون مدد غیبی جامعه را رهبری كند، همه مأیوس می‌گردند و همه از وضع خود ناراضی، و از مكتبهای مختلف كه عرضه می‌شود ناامید بوده و منتظر تغییر و عوض شدن اوضاع می‌باشند.

در یك چنین موقعیتی، حضرت مهدی علیه‌السلام و اصحابش، با نیروی ایمان و اخلاق حسنه و با نجات بخش‌ترین برنامه‌های عمرانی و اقتصادی و عدالت اجتماعی، قدم به میدان می‌گذارند و آن نهضت الهی و دعوت روحانی را شروع می‌كنند و مردم را بسوی خدا و زندگی برابری و برادری، عدل و امنیت، صفا و وفا، راستی و درستی و نظم صحیح، می‌خوانند و خود و اصحابش، نمونه همه فضایل بشری می‌باشند و با نیروی ایمان و استقامت و پشتكار و همتی كه مخصوص مؤمنان ثابت قدم است، هدف و مقصد خود را تعقیب می‌نمایند. معلوم است این جمعیت با آن برنامه‌ها و وضع كار، در آن دنیای پرآشوب و غرق در طوفان گرفتاریها و فشارها، دلها را به خود متوجه نموده و فاتح و پیروز و موفق می‌شوند و هیچ نیروئی نمی‌تواند در برابر آنها مقاومت كند.

و شاهد این حقیقت، همان ظهور رسول اكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و پیشرفت سریع دین اسلام است، كه یكی از علل ظاهری آن پیروزیهای پی در پی و درهم شكسته شدن ارتش‌های انبوه دولت شاهنشاهی ایران و امپراطوری روم، فساد اوضاع اجتماعی و اداری ایران و روم بود كه مردم این كشورهای پهناور را برای قبول یك دعوت صحیح و حكومتی متكی به مبانی عدالت و مساوات آماده كرده بود. چرا راه دور برویم؛ مگر امام خمینی چه كرد؟! او نیز احیاگر دین خدا در عصر دین ستیزی و دین گریزی بود123
نظرات (0)
چهار شنبه 5 / 4برچسب:, :: 9:11 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
رادان: نمی‌گذاریم دخترانمان کالا شوند آقای رادان می‌گوید افراد "بدحجاب" به همراه "اراذل و اوباش" موجب ایجاد ناامنی در جامعه می‌شوند به گزارش رسانه‌های ایران احمدرضا رادان، جانشین فرمانده پلیس ایران، گفته است که نیروی انتظامی در مورد برخورد با "بدحجابی و مانکنیزم" جدی است و این نیرو در این زمینه "با به جان خریدن ناملایمات به وظیفه شرعی و قانونی خود عمل می‌‎کند." آقای رادان، که در مصاحبه‌ای تلویزیونی حاضر شده بود، با انتقاد از سایر سازمان‌ها و دستگاه‌های حکومتی در ایران گفته است که "۲۶ دستگاه متولی در این امر مشخص شده است" ولی برخی از آنها "متاسفانه نه تنها به وظیفه خود عمل نمی‌کنند، بلکه به جرگه منتقدان نیز پیوسته‌اند." مطالب مرتبطگشت ارشاد، مایه امنیت یا ناامنی؟طرح برخورد پلیس با 'بدحجابی' در تهران آغاز شدموضوعات مرتبطجامعه ایرانآقای رادان گفت: "طرح امنیت اخلاقی بهار، تابستان، پاییز و زمستان نمی‌شناسد، البته ممکن است در تابستان شدت یابد". امنیت اخلاقی طرحی است که پلیس ایران طی آن به کنترل پوشش افراد، اماکن عمومی نظیر مغازه‌ها و جمع‌آوری ماهواره‌ها می‌پردازد. در چند سال اخیر با آغاز فصل گرما پوشش زنان و دختران به مساله‌ای خبرساز بدل شده است. پلیس ایران تحت عنوان "حفظ ارزش‌های اسلامی" به برخورد با زنانی که "بدحجاب" می‌خواند می‌پردازد. اما منتقدان ایجاد محدودیت پوشش را خلاف حقوق شهروندی می‌دانند. "با حضور دختر و پسر در سینماها برای پخش فوتبال چه اتفاقی می‌افتد که اگر دختر نباشد نمی‌شود؟" احمدرضا رادان، جانشین فرمانده پلیس ایران آقای رادان گفته است که افراد "بدحجاب" در کنار "اراذل و اوباش" باعث ایجاد ناامنی در اماکن عمومی می‌شوند و به این ترتیب برخی خانواده‌ها از پارک‌ها، سینماها و پاساژها استفاده نمی‌کنند. او می‌گوید این در حالی است که همه باید حق استفاده از اماکن عمومی را داشته باشند. به گفته وی "بدپوششی در استان‌هایی همچون تهران، اصفهان و شیراز عمومیت دارد." احمدرضا رادان همچنین به انتقاد از پخش فوتبال در سینماها پرداخته و گفته است پس از این که نیروی انتظامی حضور زنان را در سینماهای پخش‌کننده فوتبال ممنوع کرده، "سینماداران تماس گرفتند که دختر نباشد فایده‌ای ندارد." آقای رادان گفته "جای سوال دارد که با حضور دختر و پسر در سینماها برای پخش فوتبال چه اتفاقی می‌افتد که اگر دختر نباشد نمی‌شود." او افزوده "در برخی مطبوعات و جراید تبلیغ می‌شود که دختری با روابط عمومی و اندام مناسب نیازمندیم." آقای رادان این پدیده را "کالا شدن دختران" و "فاجعه" توصیف کرده است. جانشین فرمانده پلیس ایران گفته است اقدامات پلیس با "حمایت مردم" انجام می‌شود. 123
نظرات (0)
دو شنبه 3 / 4برچسب:, :: 10:52 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
123
نظرات (0)
دو شنبه 3 / 4برچسب:, :: 10:52 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
123
نظرات (0)
دو شنبه 3 / 4برچسب:, :: 10:47 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
123
نظرات (0)
دو شنبه 3 / 4برچسب:, :: 10:46 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي

امشب بهشت و گلشن رضوان مزین است ، امشب رواق منزل جانان مزین است.

امشب عرش وزمین برای جشن ، غرق زیور و جبرئیل درآسمان و زمین در حال صعود و نزول.

درهای آسمانی گشاده و بر بام عرش، پرچم رحمت در اهتراز.

ملائک کمر به خدمت بسته و در حال آمد ورفت.

شب است و زمین نور باران، گویا خورشید هم منتظر است.

چشم بود و افق بی انتهای آسمان ، گوش بود و نغمه بی پایان ملکوت .

خدایا ارض و سماء را چه شده که اینگونه در هیجانند ؟

بیا دل را به گلستان مدینه ، خانه فاطمه ببریم .

اینجا چه خبر است که همه اهل بیت جمع اند و منتظر؟

احمد و علی (علیهما السلام ) را بنگر که چگونه چشم به فاطمه دوخته اند.

آه گوش کن صدای دلنواز نوزادی را نمی شنوی ؟

آری انتظار به پایان رسید و دومین فرزند علی و فاطمه ( علیهما السلام )، نور چشم پیامبر به دنیا آمد ، ملائک را ببین که با آب کوثر شستشویش می دهند .

 آنطرف را بنگر حوران رضوان ، حریر بهشتی آورده اند تا فرزند فاطمه را با آن بپوشانند.

به راستی کدام دل است که از لبخند چشمان نازنین و نگاه عرشی آن نوزاد ، به تلاطم در نیاید ؟!

نبی کودک را به دامان گرفته ، از عرش ندا می رسد که نامش را" حسین " بگذار. او را به سینه می چسباند ومی بوید.

شادی و شعف خانه علی (ع) را پر نموده، ملائک ندا می دهند:

به به ازاین شکوفه باغ محمدی       به به ازاین چراغ فروزان احمدی

123
نظرات (0)
دو شنبه 3 / 4برچسب:, :: 10:25 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
123
نظرات (0)
دو شنبه 3 / 4برچسب:, :: 10:7 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
123
نظرات (0)
دو شنبه 3 / 4برچسب:, :: 9:46 ::  نويسنده : علي ظفريوسفي
123
نظرات (0)

درباره وبلاگ

فریادهای که درطول قرنها تحول عظیمی را بوجودآورده،صدای که پژواک آن ملتهارا به حرکت واداشته وملت مرده ای را زنده کرده ودرصحنه حیات سیاسی ،اجتماعی،فرهنگی و... مردم را یاری رسانده که اینک این صداهاباید ازحنجره تکنالوژی عصری برآید تاکه روزی جهان مرده بیجان را شاید متحول کند این وبلاگ فریادی است که درد های معنوی ومادی مردمی را حکایت کننده است،شماهم باماهم صداشویدتاببینیم که چه خواهدشد بااحترام:علی دانشگاه کابل
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سايت متعلق به دانشجويان ومردم ولسوالي پنجاب ولايت باميان و آدرس alizaferyosufi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 43
بازدید کل : 49094
تعداد مطالب : 72
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


در رفاقت رسم ماجاندادن است هرقدم صدقدم پس دادن است هرکه برماتب کند جان می دهیم نازاورا هرکه باشد می خریم